نقدی بر آثار جورج ولز
هربرت جورج ولز نویسنده، روزنامه نگار و مورخ انگلیسی از کودکی به کتاب و مطالعه علاقه مند بود. در نوجوانی وارد آکادمی تجاری توماس مورلی شده و در آنجا به درس خواندن ادامه داد. خانواده ولز پس از مدتی به اجبار به دلیل ناتوانی مالی پسران خود را به کار اجباری فرستادند.
جورج ولز از سال 1880 تا 1883 به کار کردن پرذاخت و در طی این سالها تجربه های بسیار سختی کسب کرد که بعدها الهام بخش او در نوشتن داستان «چرخ های بخت» شد. ولز در طی زمان نویسندگی خود رمان های زیادی نوشته که می توان به معروف ترین آنها اشاره کرد:
عصر ماشین، مرد نامرئی، جنگ دنیاها، چرخ های بخت، جنگ آینده، جهان آینده، انسان ناپیدا،سرزمین نابینایان، ژان و کلن و باکتری ربوده شده. بیشتر این داستان ها به زبان های زنده دنیا ترجمه شده اند. ترجمه حرفه ای داستان های سرزمین نابینایان و ماشین زمان در ایران توسط عبدالحسین شریفیان انجام شده و به وسیله نشر چشمه به چاپ رسیده است.
جورج ولز از طریق ذهن آیندهنگر خود پیشرفتهای علمی آینده را با جزئیات حیرتآور و ترسناکی پیشبینی کرده بود. داستانهای ولز سرشار از پیشگوییهایی در مورد آینده علم و مواجهۀ بشر با آن است. ولز مردی متعلق به دوران صعنتی ویکوریای انگلستان بود. او در دورهای میزیست که دوربین متحرک تازه اختراع شده بود و آخرین وسیلۀ حمل و نقل دوچرخه دنده اتوماتیک بود. در سال ۱۸۹۵، ولزِ ۲۹ ساله به دنبال موضوع جدیدی برای آخرین داستانش بود و سعی داشت تا از تکنولوژی پیشرفتهتری در داستانش استفاده کند.
نگاهی با آثار جورج ولز
با نگاهی به آثار وی میتوان دریافت که دیدگاه ولز همواره دیدگاهی آیندهنگر با رویکردی علمی است. او در آثار خویش با استفاده از رخدادهای علمی و اختراعات و اکتشافات جدید علم، سعی در به تصویر کشیدن آیندهای دارد که غالباً با نگرانی، ترس و وحشت همراه است. در طول تاریخ، افراد بسیاری ادعای پیشگویی و بشارت دادن از دنیای آینده و اوضاع و احوال انسان دادهاند، اما کمتر کسی از آنها توانسته دنیای آینده را مانند ولز، با جزئیات دقیق و حیرتآوری پیشبینی کند. اما به راستی راز پنهان در پیشبینیهای هربرت ولز در چیست؟ پاسخ این پرسش را میتوان با نگاهی به زندگی او به آسانی یافت. شرایط سخت زندگی او بخصوص در کودکی و نوجوانی سبب شده تا بر خلاف دیگر پیشگویان و آیندهنگران، وقایع قرنهای پس از خود را نه بر اساس حدس و گمان بلکه با تکیه بر بنیانهای تکنولوژیکی به تصویر کشد. به همین سبب، جورج ولز به شخصی مبدل شده بود که دست کم یک قرن جلوتر از زمان خویش میزیست. تحصیلات آکادمیک وی درباره دانش زمان به او این اجازه را داده بود تا با ذهن آینده نگر خود، راهی را برای دست یافتن به عجیبترین و خیالانگیزترین آرزوهای بشری بیابد.
امروزه به مدد پیشرفتهای تکنولوژیکی قادریم تا وضعیت ستارگان و کهکشانها در سالهای پیش از خودمان را با دقت کمنظیری شبیهسازی کنیم که این دربارۀ زمان حیات ولز و وضعیت کرۀ زمین در منظومۀ شمسی حقاقیت شگفتانگیزی را برایمان به ارمغان میآورد. سیارۀ بهرام (مریخ) در وضعیت بسیار نزدیکی نسبت به کرۀ خاکی ما قرار داشت، به طوری که افراد میتوانستند آن را در آسمان شب نظاره کنند. همین امر باعث شد تا در سال ۱۸۷۷ منجمی ایتالیایی به اسم جی وی شیپارلی نقشۀ جدیدی از مریخ را تهیه کند. او در این نقشه خطوط ظریف و مستقیمی که از میان دشتها و کویرهای مریخ میگذشتند، کانال های آبیاری مریخیان پنداشت و اظهار داشت که مریخ دارای ساکنینی است. ولز پس از مطالعۀ ادعاهای مطرح شده از سوی شیپارلی از این ایده برای به تصویر کشیدن موجودات فرازمینی استفاده کرد.
کتاب سرزمین نابینایان
جورج ولز سرزمین نابینایان را در سال ۱۹۰۴ میلادی تحت عنوان «The Country of the Blind»،نوشت. نویسنده در این داستان، ماجرای دهکدهای دورافتاده را نقل میکند که در میان کوهها قرار گرفته و مردم آن سالهاست با خارج رابطهای ندارند. تمام مردم این دهکده به مرور زمان کور شدهاند و نسلهای جدید آن چیزی از بینایی نمیدانند.
بیشتر بخوانید : نقد ترجمه چگونه است ؟
ماجرای کتاب از جایی آغاز میشود که یک کوهنورد راه خود را گم میکند و به شکل اتفاقی به این دهکده میرسد. وی تلاش میکند بینایی را برای مردم این دهکده تشريح کند، اما آنها درکی از این حس انسانی ندارند.
بیشتر داستان های او توسط بهترین مترجم ها به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه و آثار سینمایی مختلفی از این کتابها اقتباس شدهاند. جورج ولز در سال ۱۹۴۶ یک سال پس از جنگ جهانی دوم و در سن ۸۰ سالگی درگذشت.
بیشتر آثار او جنبه تخیلی دارد و برخی از منتقدان آثار او را با ژول ورن (نویسنده فرانسوی) مقایسه میکنند.