ترجمه؛ انتقال جادویی کلمات
ترجمه ؛ انتقال جادویی کلمات است، انتقال درست معانی همواره موضوع جذابی برای زبان آموزان و دوستداران زبان های خارجی محسوب می شود.
همیشه این نگرانی وجود دارد وقتی یک داستان از زبانی به یک زبان دیگر ترجمه میشود، معانی و احساسات زبان اصلی به خوبی منتقل شده اند یا خیر؟ آیا باید تمام کلمات را به زبان دیگر ترجمه کرد؟ آیا غیر قابل ترجمه بودن برخی اصطلاحات و عبارات درست است؟ شاید شنیده باشید بهتر است آثار آنتوان چخوف نویسنده و نمایشنامه نویس بزرگ روسیه را به زبان روسی بخوانیم تا بیشتر لذت ببریم. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است: چرا خواندن متن اصلی همواره جذاب تر است؟ چرا همه کلمات را نمیشود از زبانی به زبان دیگر ترجمه کرد؟ گاهی مترجم به دلیل لحن تند و کلمات رکیک، قادر به ترجمه کلمات به زبان دیگر نیست و این امر یکی از ملاحظات ترجمه است. در این مقاله منظور چنین کلماتی نیستند بلکه در هر زبانی کلماتی وجود دارند که از لحاظ زبان شناسی بار معنایی خاصی دارند و بدون درک فرهنگ آن زبان، نمیتوان کلمات مورد نظر را به زبان دیگر ترجمه کرد. در واقع ترجمه؛ انتقال جادویی کلمات از زبانی به زبان دیگر است که نیازمند دانش تخصصی ترجمه بوده و مترجم حرفه ای باید بتواند به خوبی این دشواری ها را پشت سر بگذارد.
ترجمه ؛ انتقال جادویی کلمات
مثال در زبان فرانسوی
برای مثال در زبان فرانسوی dépaysement تقریبا معنی «احساس بیرون بودن از کشور خودت» را می دهد. در انگلیسی کلمه نزدیک به آن homesick است اما این کلمه ترجمه خوب و دقیقی نیست. گاه شما دلتان برای خانه تنگ نمیشود، فقط احساس دوری را با تمام وجود درک می کنید. ترجمه؛ انتقال جادویی کلمات در این مثال ها امکان پذیر نیست و در فارسی معادلی برای ترجمه آن نداریم. ترجمه پذیر بودن یا ترجمه ناپذیر بودن اصطلاحات و لغات دغدغه تمام مترجمان حرفه ای است که با ترجمه متن یا ترجمه مقاله های تخصصی سروکار دارند. کلمات هوشمندانه و ظریفی وجود دارند که در زبان انگلیسی و بسیاری زبان های دیگر غیر قابل ترجمه در نظر گرفته می شوند. در واقع این کلمات را میبایست به صورتی طولانیتر و پیچیدهتر در متن انگلیسی به کار برد. بسیاری از کلمات غیر قابل ترجمه نیستند، بلکه فاقد کلمه معادل در زبان انگلیسی میباشند. ترجمه در حقیقت انتقال به زبانی دیگر است ولی در این انتقال چه چیزی ترجمه شده و چه چیزی تعریف در نظر گرفته می شود؟ آیا می توان تفاوتی بین این دو در نظر گرفت؟
در حقیقت در ترجمه، احساس و برداشت مترجم از کلمه، به طور واضح بیان میشود. ولی در تعریف، حالت و یا ماهیت کلمه در یک حوزه معنایی، شرح داده میشود. در این زمینه مثالهای زیادی وجود دارد:
وقتی که کلمه روسی toska را معنی میکنیم کلماتی از قبیل بدبختی، خستگی، اشتیاق و غم و اندوه را در نظر میگیریم. انتخاب معنی مورد نظر کاملاً بستگی به متن دارد. به نظر شما این انتخاب ترجمه است یا تعریف؟ یا شاید هر دو ؟ کلمه اسپانیایی duende اغلب در لیست کلمات غیر قابل ترجمه قرار میگیرد؛ و به عنوان «نوعی قدرت جادویی و اسرارآمیز که شنونده را مجذوب میکند» مطرح میشود. در این مورد آیا از ترجمه استفاده شده یا به راستی به وصف کلمه پرداخته شده است؟ می توان این دو مورد را به عنوان ترجمه؛ انتقال جادویی کلمات در نظر گرفت؟
معنی کلمه فرانسوی dépaysement
کلمه فرانسوی dépaysement که پیشتر به آن اشاره کردیم در لغت به معنای منظره میباشد.Le dépaysement de François est total, il visite la Chine، اما در این جمله: «فرانسیس به چین مهاجرت کرده است». معنایی کاملاً متفاوت را ایجاد کرده است. در فارسی یا انگلیسی هیچ کلمه یا موقعیت دقیقی برای ترجمه خوب واژه اسپانیایی sobremesa نیست. این کلمه به زمانی اشاره میکند که همه غذایشان را تمام کردهاند و با یک توافق متقابل ناگفته، سر میز میمانند و حرف میزنند. کسی برای شستن ظرفها به آشپزخانه نمیدود و افراد به سرعت از هم فاصله نمیگیرند. اگر آن قدر خوش شانس بوده باشید که با اسپانیاییها غذا بخورید میدانید که این رسم چقدر خوب است. سر میز غذا ماندن آن قدر طبیعی به نظر میرسد که مضحک است هیچ کلمهای برای توصیفش نداشته باشیم. کلمه اسپانیایی دیگر merendar است، چیزی که در فارسی عصرانه ترجمه می شود اما در انگلیسی ترجمه دقیق و خوبی ندارد.
یک فرد انگلیسی میتواند ساعت سه بعدازظهر به آشپزخانه برود و یک سیب بردارد اما در فرهنگ او این مسئله آن قدر اهمیت ندارد که برایش یک فعل داشته باشد و بتواند دیگران را برای صرف عصرانه دعوت به همراهی کند. جنبه های جمعی غذا خوردن در فرهنگ اسپانیایی همچنین با عبارت el de la vergüenza مشخص میشود که به آخرین تکه غذا در بشقابی مشترک گفته می شود.
ترجمه دقیق فارسی آن لقمه حیا یا لقمه شرم است. برای یک فرد انگلیسی این مسئله اهمیت زیادی ندارد و کسی که لقمه آخر را برمی دارد صرفا به غذا علاقه داشته است. اما در اسپانیایی به معنی حرص و طمع است. غذا در فرهنگ اسپانیایی به اشتراک گذاشته میشود تا جایی که فردی که آخرین لقمه را برای خود برمیدارد شرمنده میشود. درحالی که در فرهنگ انگلیسی به راحتی میتوان آن را لقمه آخر نامید. این ها مثال های اندکی از مثال های بیشماری هستند که می توان درباره عبارات یا اصطلاحات غیر قابل ترجمه به آنها اشاره کرد.
یکی از بزرگترین چالشهایی که کلمات غیر قابل ترجمه ایجاد کردهاند این است که این کلمات گنجینههای ارزشمند وابسته به زبانشناسی Linguistic بوده و سرشار از استنتاج های فرهنگی هستند. در اکثر مواقع این کلمات، بیش از حد عجیب ،جالب ، زیبا و پر از احساس هستند. برای مثال کلمه آلمانی Waldeinsamkeit ، به معنای احساس خوشِ تنها بودن در جنگل است. شاید تصور کنید که در یک جنگل تاریک، تک و تنها، سرگردان شدن نمیتواند احساس خوبی را ایجاد کند. نکته اینجا است که کلمات غیر قابل ترجمه، حتی اگر تعریف شوند نیز، به رمز و رازهای فرهنگی اشاره میکنند که ما به سختی می توانیم آن را درک کنیم. بدون درک صحیح فرهنگی، هیچ انگلیسی زبان و یا فرانسوی زبانی نمیتواند مفهوم حس تنها بودن در جنگل را به درستی درک کند.
ترجمه بدون درک فرهنگی
به دلیل استفاده از ترجمه بدون درک فرهنگی، برداشت هایی کاملاً اشتباه از بسیاری کلمات وجود دارد. کلماتی نظیر Waldeinsamskeit، Schadenfreude، Backpfeifengesicht را با یک کلمه نمیتوان معنا کرد. در ترجمه باید از کلیشه رها شد و به تعریف کلمات از جهت فرهنگی پرداخت تا از بار اشتباهات کاسته شود. برخی از کلمات را حتی اگر تعریف کنیم نیز نمیتوانند در شنونده تصویر ذهنی درستی را ایجاد کنند. این امر به دلیل تفاوتهای فرهنگی و عدم اطلاع از دیگر فرهنگها است.
به مثال جالبی در زبان روسی اشاره می کنیم؛ ترجمه یک متن روسی در رابطه با وان حمام و بخار آب را در نظر بگیرید. چطور میتوانید کلمه (веник) venik را ترجمه کنید. venik یک نوع جارو است. در واقع نوعی ترکه های برگ دار است که بهتر است از شاخههای خشک شده تهیه شود و برای لذت بردن و تجدید بخار آب در حمام روسی به کار میرود. ترجمه کلمه venik به معنای جاروب در این متن کاملاً اشتباه است و احتمالاً تصاویر ذهنی خنده داری را ایجاد خواهد کرد.
اگر زمینه فرهنگی مناسبی وجود نداشته باشد، ترجمه کلمه به کلمه متون نمیتواند راه مناسبی باشد. کلمات غیر قابل ترجمه در تمام فرهنگها وجود دارند و مختص زبان خاصی نیستند. به طور کلی ممکن است کلمات منفرد قابل ترجمه نباشند، اما یک زبان ترجمه پذیر است. دقت و صحت ترجمه ارتباط مستقیمی با درک فرهنگی و زبان شناسی دارد. مهم نیست که در یک متن، چه حواشی پیرامون کلمهای خاص وجود دارد. بلکه مهم این است که ترجمه روان و شیوا بوده و بتواند حس خوشحالی و رضایت را به وجود آورد. ترجمه؛ انتقال جادویی کلمات امری است که تنها از عهده مترجمین حرفه ای بر می آید که بسیار متخصص بوده و به زبان مقصد و زبان مبداء و حتی فرهنگ های هر دو زبان آشنایی کامل داشته باشند.