پرش به محتوا
خانه » عمومی » هنر آبزورد

هنر آبزورد

هنر آبزورد

آغاز هنر آبزورد ظاهرا به سال 1950 میلادی باز می گردد ولی پایه های آن به سالهای دورتر و مکتبهای گوناگون می رسد.

عبارت آبزورد برای اولین بار توسط منتقدی فرانسوی به نام مارتین اسلین به ادبیات وارد شد. این اصطلاح برای نسل تازه ای از نمایشنامه نویسها مثل ساموئل بکت، اوژن یونسکو ، ژان‌ ژنه و آرتور آداموف استفاده شد که از پیشگامان این مکتب به شمار می آیند. در سالهای قبل از انقلاب به دلیل فرهنگ سازی غلط و ترجمه انگلیسی به فارسی نادرست واژه (Absurd) به پوچی یا پوچ گرایی ترجمه شده که هرگز گرایش به پوچی نیست. بهترین واژه را دکتر فرهاد ناظر زاده کرمانی معادل سازی کرده که آن را به عبث ترجمه کرده است. تئاتر آبزورد سعی در نمایش پوچی دارد نه گرایش به آن. این کلمه از زمان ریاضیدان معروف فیثاغورث خلق شده و انگلیسی این کلمه (Surd) به معنی گنگ، مبهم و عبث می باشد.

در زمان فیثاغورث اعداد و مسائل لاینحل و گنگ را به این نام می خواندند. از همین رو مارتین اسلین این واژه را به دلیل اشاره به گنگ و عبث بودنش به تئاتر ربط می دهد. تئاتری که گویا نیست و به سادگی نمی توان با آن ارتباط برقرار کرد. شخصیتهایی که حضور فیزیکی آنها در یک زمان و مکان بوده ولی هر یک برای خود دیالوگ می گوید.

ما از زمانی که زندگی می کنیم تنها، سردرگم و پریشان هستیم. با استفاده از کلمه مضحک برای توصیف هنرآبزورد تاثیری ارائه شده است که آثار آبزوردیست بدون معنی هستند؛ این امر یک سوء تفاهم بزرگ است. نویسنده های آبزوردیست استدلال می کنند که به نظر می رسد زندگی بی معنی است ولی نمایش ها خودشان مطمئنا بی معنی نیستند.

هنر آبزورد

ماتیو رودین توضیح می دهد که تئاتر آبزورد با حس سیاسی شده پوچی و بی معنی در دنیایی است که دائما تحت وحشت جنگ و نابودی هسته ای قرار دارد. کاربرد این کلمه به شکل سیاسی شده برای بخش هایی مناسب است که شدیدا دور از این باور قرار دارد که نمایش های آبزوردیست بی معنی هستند. علاوه بر این، تعریف رودین مناسب است چون جنگ جهانی دوم را به عنوان تاثیر روی تئاتر آبزورد به حساب می آورد.

جان کولیک توضیح می دهد که جنایات رخ داده در جنگ جهانی دوم باورهای سنتی را تحت تاثیر قرار داده و روی بی ثباتی زندگی انسانی و بی معنی بودن شالوده و ابهام آن تاکید می کند.

نمایشنامه نویسان آبزوردیست باور دارند که در این دوره ی ناامیدی، اشکال هنر سنتی اعتبار خود را از دست داده و دیگر متقاعد کننده نیستند. تئاتر آبزورد برای مردم تلاش می کند تا از بی معنی بودن شرایط خود آگاه شده و برای بیرون آمدن از این شرایط فرسودگی، مکانیکی و یکنواخت متحول شوند. همه نمایشنامه های آبزوردیست سبک نوشتن منحصر بفرد خود را دارند ولی ویژگیهای مرسوم اندکی وجود دارند که آنها را با یکدیگر ارتباط داده و آنها را به عنوان آبزورد طبقه بندی می کنند.

آنها باور اصلی را حفظ می کنند که زندگی هیچ معنی نداشته یا حداقل هیچ کدام از آنها توضیح داده نشده یا اینکه درک نشده است.

زندگی آبزورد است چنان که نمایشنامه نویسهای آبزوردیست سعی می کنند پوچی آن را در اجرای دراماتیک نقشهای خود منعکس کنند. اسلین اظهار می دارد که تئاتر آبزورد استدلال درباره پوچ گرایی شرایط انسانی را انکار می کند که به ندرت نشان داده شده است، در بخش هایی از تصاویر صحنه وجود پوچ گرایی نمایش داده می شود.

هنر آبزورد

نویسنده های آبزوردیست تلاش می کنند بیشتر از سخنرانی کردن برای بیننده او را متحول کنند. نقشها درونمایه های ملموس یا معنی نداشته اغلب ترسیم نشده یا اینکه به طور واضح شخصیتها را تعریف نمی کنند. به نظر می رسد این مکالمه در مجموع سخنی نامفهوم باشد- نقش ها تلاش می کنند زبان را به عنوان ابزار ناکارآمد ارتباط نشان دهند. آنها تقریبا هیچ کدام از سنتهای تئاتر سنتی را ندارند.

اسلین توضیح می دهد که این نقشها نمی توانند نقد شده یا با رسوم تئاتر سنتی تحلیل شوند: اگر یک نقش خوب باید به طور زیرکانه ای داستان را بسازد، اینها هیچ قصه یا نقشه ای برای صحبت کردن درباره آن ندارند؛ اگر یک نقش خوب با لطافت خصیصه و انگیزه قضاوت شود، اینها اغلب بدون شخصیتهای قابل تشخیص بوده و برای مخاطب با عروسکهای خیمه شب بازی نمایش داده می شوند؛ اگر یک نقش خوب درونمایه کاملا مشخصی داشته باشد که به سادگی نمایش داده شده و سرانجام خاتمه می یابد، اینها اغلب یا شروع نشده یا اینکه پایانی ندارند.

آنها می توانند تنها با استانداردهای هنرآبزورد قضاوت شوند. امکان ندارد یک نفر نمایش آبزوردیست را با همان دیدگاهی ببیند که شخص دیگری شکسپیر یا ایبسن یا روجرز و هامراشتاین را تماشا می کند. لازم است هر دو سبک نمایشنامه را ببینیم تا بدانیم چقدر متفاوت خواهند بود. نمایشنامه انتظار گودوی بکت (1949) می تواند به آغاز یک حرکت آبزوردیست نسبت داده شود. این نمایشنامه انقلابی در صحنه ایجاد کرد و نویسندگان دیگر مثل هارولد پینتر را تشویق کرد تا اشکال غیر سنتی تئاتر را تجربه کنند.

در ایران نمایشنامه در انتظار گودو توسط مترجمین زیادی ترجمه شده که از میان آنها می توان به نجف دریابندری مترجم انگلیسی اشاره کرد.

ترجمه متن این نمایشنامه از ظرافتهای خاصی برخوردار بوده که مترجم انگلیسی زبردست ایرانی نجف دریابندری مثل دیگر ترجمه هایش به خوبی از پس آن برآمده است. بکت و پینتر دارای سبک نوشتاری متفاوتی هستند ولی شباهتهای اندکی در کارهایشان وجود دارد.

هردو نمایشنامه نویس بر علیه رسومات نمایشنامه سنتی قیام کرده، زبان بی اعتمادی را به عنوان ارتباط بشری در نظر گرفته و هرکدام عادت دارند بگذارند مخاطبین موقعیتهای شخصیتهای آنها را بدون هرگونه توضیح دقیق درباره آنچه که واقعا در موقعیتها رخ داده تماشا کنند. ساموئل بکت را پدر هنر آبزورد نامگذاری کرده اند. او متولد ایرلند بوده و پس از نوشتن چند رمان به نمایشنامه نویسی پرداخت.

مهم ترین اثر هنر آبزورد نمایشنامه در انتظار گودو است که در سال 1950 بعد از جنگ جهانی دوم نوشته شده و در سال 1951 بروی صحنه رفت. داستان به مکالمه دو مرد به نامهای ولادیمیر و استراگون می پردازد که در انتظار گودو در یک بیابان حرف می زنند و در انتهای نمایش گودو نمی آید و نمایش به پایان می رسد.

استراگون خواب می بیند، ولادیمیر نمی تواند چیزی درباره رویاها حس کند…استراگون دوست دارد داستانهای خنده دار بگوید، ولادیمیر از داستانها خسته شده است. ولادیمیر عمدتا کسی است که صداها به او نوید می دهند که گودو خواهد آمد و آمدن او وضعیت آنها را تغییر خواهد داد در حالی که استراگون درباره این موضوع تردید دارد و هربار نام گودو را فراموش می کند. تضاد سرشت آنها دلیل مجادله بی پایان آنهاست و اغلب به این پیشنهاد منجر می شود که آنها باید جدا شوند. هنوز ماهیت آنها مکمل یکدیگر است آنها همچنین به یکدیگر وابسته بوده و باید با یکدیگر بمانند.

مارتین اسلین درباره تئاتر آبزورد بکت می گوید: اینجا بیان مستقیم است- صفحات و صفحات آن. و خانمها و آقایان اگر آن را درک نکرده باشید به دلیل کوتاهی فکر شماست. شما راضی نشده اید مگر اینکه شکلی از جدایی بسیار محدود از محتویات اتفاق افتاده باشد که بتوانید تقریبا یکی را بدون خط زدن دیگری درک کرده باشید. نمایشنامه نویسهای آبزوردیست تلاش می کنند تا شکلی از مطابقت مفاهیم را در نوشته های خود ایجاد کنند. درونمایه اصلی در تمام آثار آبزورد نمایان است. چون مفهوم آبزورد است شکل نمایشها نیز کاملا آبزورد خواهد بود.
در نمایشنامه های بکت سکوت نقش مهمی دارد. سکوتی سرد و سنگین که شخصیتها به آن دچار می شوند. فضای نمایشنامه ها معمولا مکان هایی ناشناخته و پرت است. از دیگر نمایشنامه های معروف بکت می توان به آمدن و رفتن و صدای گامها اشاره کرد که هنوز در ایران ترجمه انگلیسی به فارسی آنها انجام نشده است. یکی از مهمترین منابع هنر آبزورد فیلسوف آلمانی فردریش نیچه است آن گونه که خدا برای نیچه مرده و اخلاقیات دیگری وجود ندارد. در هنر آبزورد روابط انسانی با نمایشی موشکافانه ما را درگیر خود می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید