post

نجف دریابندری متولد 1308 در آبادان مترجم انگلیسی به فارسی پیشکسوت و بلند آوازه ایرانی است که در سال سوم دبیرستان ترک تحصیل کرده و به دنبال کار رفت.

حضور انگلیسی ها در تاسیسات نفتی شهرهای جنوبی به خصوص در آبادان باعث شد دریابندری به زبان انگلیسی علاقه مند شده و به یاد گرفتن زبان بپردازد.

نجف دریا بندری در سال 1332 به ترجمه حرفه ای کتاب معروف وداع با اسلحه نوشته ارنست همینگوی پرداخت و آن را برای چاپ به تهران فرستاد. داستان وداع با اسلحه از جمله داستان هایی است که به جایگاه ادبی بسیار والایی دست یافته است. رمانی که وحشت و خفقان جنگ را به تصویر می کشد. این داستان کمی بعد از جنگ جهانی اول نوشته شد و کلمه به کلمه از نفرت و بیزاری از جنگ را نشان داد.

این داستان در عین حال به موضوع دیگری نیز پرداخته است. اشتیاقی عجیب به خلاقیت، نویسندگی و گونه ای ادبیات ناب که همینگوی توانست به آن دست یابد. همینگوی می گوید:

«یادم است تقریبا هر روز در دنیای این کتاب زندگی می کردم و به این فکر می کردم که قرار است بقیه اش را چه کار کنم. وقتی این کشور، مردم و ماجراها را خلق می کردم خوشحال تر از همیشه بودم. هر روز کتاب را از اول تا جایی که نوشته بودم
می خواندم. هر وقت که از کار خودم راضی بودم و می دانستم فردا باید از کجا شروع کنم، دوباره کار را متوقف

می کردم.»

همینگوی در ادامه می گوید: «این که کتاب در این حد غم انگیز بود مرا ناراحت نمی کرد. چرا که من معتقدم زندگی اساسا یک تراژدی است و می دانستم تنها یک مسیر برای به پایان رساندن این داستان وجود دارد. ولی مساله مهم این بود که تو موفق شده بودی چنین چیزی بنویسی، اثری خلق کنی که خودت هم هنگام خواندنش احساس رضایت داشته باشی، و مهم تر این که تو می توانستی هر روز این کار لذت بخش را انجام دهی. این باعث می شد من بیش تر از همیشه از کار خود لذت ببرم و به بقیه مسائل توجهی نکنم.»

دریابندری همزمان با چاپ این کتاب به دلیل فعالیت های سیاسی محکوم به زندان شد و پس از گذشت یک سال از محکومیتش به زندان تهران منتقل شد. در طی دوران محکومیتش به موضوعات فلسفه علاقه مند شد و در زندان ترجمه تخصصی کتاب تاریخ فلسفه غرب اثر برتراند راسل را انجام داد که سالها بعد توسط انتشارات سخن چاپ شد. برتراند راسل در مقدمه این کتاب می گوید:

« بسیاری کسان بهتر از من با احوال و آثار فلاسفه ای که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته اند_ جز لایب نیتس ، که شاید بتوان او را مستثنی دانست – آشنایی دارند. بنابراین از متخصصان مکتبهای فلسفی و فلاسفه عذر می خواهم اما اگر باید کتابی نوشته شود که زمینه وسیعی را در برگیرد، از آنجا که آدمی عمر جاوید ندارد ناچار کسانی که به نوشتن چنین کتابی دست می زنند باید در تدوین قسمتهای گوناگون آن وقتی صرف کنند کمتر از آنچه ممکن است به وسیلۀ کسی صرف شود که همّ خود را به یک فیلسوف یا یک دورۀ کوتاه مقصور می کند.

نجف دریابندری

نجف دریابندری

دانشمندان سختگیر برآنند که اصولاً نباید کتابی که زمینه وسیعی را در برگیرد نوشته شود؛ یا اگر هم نوشته شود باید مجموعه ای باشد از رساله های جداگانه به قلم نویسندگان مختلف. اما پوشیده نیست که چون کتاب به دست چند تن تألیف شود، در آن میانه چیزی از دست می رود. اگر در جریان تاریخ وحدتی موجود باشد، و اگر میان گذشته و آینده رابطۀ نزدیکی برقرار باشد، باید برای بیان این وحدت دوره های قدیم و جدید فلسفه در ذهن واحدی فراهم آیند.

نجف دریابندری

نجف دریابندری

چه بسا که محقق آثار روسو هنگام قضاوت درست دربارۀ رابطۀ روسو با اسپارتی که افلاطون وصف می کند، یا آنکه پلوتارک یونانی از آن خبر می دهد، دچار اشکال گردد؛ و نیز بسا که متخصص تاریخ اسپارت از علم مغیبات بی بهره باشد و در نتیجه ازHobbes هابز و فیخته Fichte و لنین بی خبر. نشان دادن این قبیل روابط یکی از هدفهای این کتاب است.

دنبال نکردن هدف نجف دریابندری

. این هدفی است که فقط از راه بررسی وسیع دست می دهد. تاریخ فلسفه بسیار است. ولی تا آنجا که من می دانم نویسندگان هیچکدام از این تاریخها عین این هدف مرا دنبال نکرده اند. فلاسفه هم معلولند و هم علت: از سویی معلول اوضاع اجتماعی و سیاسی و سازمان حکومتی زمان خویشند، و از سوی دیگر- اگر به اختیار بوده باشند – علت عقایدی هستند که سیاست و سازمانهای دوره های بعدی را شکل

می دهد. اما در غالب تاریخها فلاسفه یکایک در فضای خالی ظاهر می شوند و رابطه عقاید هر یک با دیگری باز نموده نمی شود، جز اینکه گاه نظریات فیلسوفی با نظریات فلاسفۀ پیش از او سنجیده می شود. من برخلاف آن، کوشیده ام تا آنجا که حقیقت اجازه می دهد هر فیلسوفی را به عنوان محصول محیط خود عرضه دارم و باز نمایم که افکار و احساساتی که در اجتماع عصر وی به صورتی مبهم و آشفته وجود داشته، در وجود او متراکم و متبلور شده است.
این کار باعث شده است که چند فصل از این کتاب به تاریخ تمدن اختصاص یابد. هیچکس نمی تواند بدون قدری اطلاع از دورۀ تمدن یونان، رواقیان و اپیکوریان را بشناسد؛ یا بی آگاهی مختصری از چگونگی رشد کلیسا از قرن پنجم تا سیزدهم، از فلسفه مدرسیان سر در بیاورد. بدین سبب من قسمتهایی از خطوط اصلی تاریخ را که در نظرم بیشترین تأثیر را در تفکر فلسفی داشته است تشریح کرده ام؛ و حداکثر تفصیل را در جاهایی به کار برده ام که پنداشته ام برای برخی از خوانندگان ناشناخته است – مثلاً در مورد آغاز قرون وسطی، اما در همین فصلهای تاریخی نیز از بیان آنچه در فلسفۀ آن عصر یا پس از آن تأثیر ناچیزی داشته یا اصولاً بی تأثیر بوده است، سخت دوری جسته ام.

نجف دریابندری

نجف دریابندری

 تألیف کتابی چون کتاب حاضر، مسئله برگزیدن مطلب مسئله بس دشواری است.

 کتابی که در آن از جزئیات سخن به میان نیاید خشک و خالی و خسته کننده می گردد؛ و چون به جزئیات پرداخته شود، بیم آن می رود که مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

من خواسته ام این دو شق را با هم سازش دهم، از این راه که فقط از فلاسفه ای سخن بگویم که در نظرم دارای اهمیت بسیارند؛ و در مورد همین فلاسفه نیز آن جزئیاتی را به میان آورم که اگر ضروری نباشد باری در توضیح مطلب و جان بخشیدن به کلام به کار آید.
فلسفه از دیرگاه امری تنها مربوط به مدرسه ها و یا موضوعی تنها برای بحث و جدل مشتی مردم درس خوانده نبوده است. فلسفه جزو زندگی اجتماع بوده، و من کوشیده ام آن را بدین اعتبار بررسی کنم. اگر این کتاب حسنی داشته باشد، آن حسن همانا از این رهگذر حاصل آمده است.»

نجف دریابندری به استادی به ترجمه تخصصی این کتاب دشوار پرداخته است. دوران محکومیت دریابندری پس از 4 سال به پایان رسید و پس از زندان در انتشارات فرانکلین مشغول شد. در این زمان به ترجمه حرفه ای آثار ادبی مشهور و نمایشنامه نویسان شهیر آمریکایی پرداخت و داستان هایی نظیر پیرمرد و دریای همینگوی و هاکلبری فین نوشته مارک تواین را ترجمه کرد.

همکاری با موسسه فرانکلین

دریابندری در حدود 17 سال با موسسه فرانکلین کار کرد و در سال 1354 پس از قطع همکاری با فرانکلین برای ترجمه حرفه ای متون فیلم های خارجی به تلویزیون ملی رفت. بعد از انقلاب از این کار نیز منصرف شد و به شکل حرفه ای به ترجمه متون ادبی و آثار برجسته نویسندگان بزرگ پرداخت. در اینجا به برخی از ترجمه های او اشاره می کنیم مثل ترجمه تخصصی کتاب‌های یک گل سرخ برای امیلی و گور به گور نوشته ویلیام فاکنر، رگتایم و بیلی باتگیت اثر دکتروف، معنی هنر از آِیزیا برلین و پیامبر و دیوانه نوشته جبران خلیل جبران.
دریابندری درباره رمان گور به گور ویلیام فاکنر نویسنده بلند آوازه آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات می گوید ترجمه عنوان کتاب As I Lay Dying از انگلیسی به فارسی غیر ممکن است. او می گوید:

کوتاه‌ترین عبارتی که به نظر من می‌توانست معنای عنوان اصلی را دقیقاً بیان کند «همچون که دراز کشیده بودم و داشتم می‌مردم» است. به همین دلیل عنوان گور به گور به نوعی اشاره به روایتگری مرگ در داستان می کند. شخصیتهای داستان انسان های ساده روستایی در حاشیه رود می سی سی پی هستند که در جنوب آمریکای شمالی زندگی می کنند.

درون مایه اصلی کتاب پیوند عمیقی با مسئله مرگ داشته و زندگی را با تمام غم ها و تلخی هایش ملموس تر می کند. این کتاب با ترجمه حرفه ای نجف دریابندری توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. از مواردی که در ترجمه استادانه این کتاب می توان به آن اشاره کرد استفاده از فارسی محاوره ای است.

او همچنین در سالهای اخیر با همکاری همسر مرحومش فهیمه راستکار کتاب مستطاب آشپزی را چاپ رساندند. نجف دریابندری به دلیل ترجمه آثار ادبی آمریکایی موفق به دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا شده است.

ادبیات رنسانس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *