ترجمه آثار گابریل گارسیا مارکز به فارسی
گابریل گارسیا مارکز مدتها بیمار بود و دیگر چیزی نمی نوشت.
شایعاتی وجود داشت که دچار مشکل حافظه شده و البته مبتلا شدن به چنین بیماری در اواخر سن چندان دور از ذهن نبود. با این حال انگار دنیا بر این تصور بود که او نمی میرد و مرگ او غیر منتظره بود و تمام دنیا را تکان داد. گابریل گارسیا مارکز به دنیایی از نویسندگان تعلق داشت که عمده ترین ویژگی آنها جهان شمول بودن آنها بود. بخش زیادی از نویسنده های مطرح قرن بیستم در اوایل این دوره زیسته اند؛ جیمز جویس، فرانتس کافکا، مارسل پروست و ویرجینیا ولف. ولی چند نویسنده برجسته وجود داشتند که گابریل گارسیا مارکز اصلی ترین آنها بود؛ نویسنده ای خاص که کتابهایش نمونه ای بارز از گونه ای رئالیسم است که رئالیسم جادویی نامیده می شود. با وجود اینکه او در اوایل دوره نویسندگی اش تحت تاثیر جیمزجویسو فرانتس کافکا قرار داشت، شاید به همین دلیل بیشتر از هر فرد دیگری از ویلیام فاکنر تاثیر پذیرفت و پس از آن از آلبرکامو.
ترجمه آثار گابریل گارسیا مارکز به فارسی
از رمان صد سال تنهایی به حادثه ای عظیم در ادبیات آمریکای لاتین یاد می شود آن هم درست در زمانی که گفته می شد نویسنده های دنیا حرفی برای گفتن نداشتند و مدتها بود که هیچ رمان مطرحی نوشته نشده بود. بعد از چاپ صد سال تنهایی این کتاب به تمام زبانهای زنده جهان ترجمه شد. این کتاب چندین ترجمه فارسی نیز دارد؛ برخی از این ترجمه ها از متن اسپانیایی و برخی دیگر از ترجمه انگلیسی متن اسپانیایی به فارسی ترجمه شده اند. بهمن فرزانه مترجم انگلیسی چیره دستی است. او در سالهای نخستین دهه 50 ترجمه ای از این کتاب را در انتشارات امیرکبیر به چاپ رساند و در سال 1390 انتشارات امیرکبیر ویرایش تازه ای از این ترجمه را مجددا منتشر کرد. در سالهایی که این نسخه ترجمه شرایط چاپ مجدد نداشت این کتاب در شکل افست در کتابفروشهای دستفروش عرضه می شد. این کتاب را هنوز هم می توان در دستفروشها پیدا کرد. لازم به ذکر است که ترجمه های دیگری نیز از این کتاب به فارسی وجود دارد که به وسیله کیومرث پارسای و محسن محیط انجام شده اند ولی باید ذکر کنیم که بخش زیادی از آثار این نویسنده توسط احمد گلشیری ترجمه شده است. گلشیری در مجموعه بهترین داستانهای کوتاه که در انتشارات نشرنگاه به چاپ رسیده اند، بخشی از داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکز را انتخاب و به فارسی برگرداند. “کسی که به سرهنگ نامه نمی نویسد” ،” تشییع جنازه مادربزرگ”، “ساعت شوم”،” از عشق و دیگر دشمنان”، سفر خوش آقای رییس جمهور” و “پرندگان مرده” از کتابهای دیگر این نویسنده است که به زبان فارسی ترجمه شده اند. مترجم در ترجمه انگلیسی به فارسی متنهای دشواری به پیچیدگی های داستانهای مارکز باید بسیار توانمند باشد. مارکز در ” زنده ام که روایت کنم” با نوشتن قسمتی از زندگی خود به لحظاتی پرداخته که برای نوشتن کتابهایش به او ایده های بسیار خوبی داده اند. هرچند این رمان به صورت شرح حال نوشته شده ولی به دلیل شیوه گفتاری آن شکل داستانی نیز دارد. او در این اثر خود به سوژه های گوناگون شخصی و اجتماعی پرداخته که در تشکیل طرح داستانهایش سهم داشته اند. در کنار آن، مارکز به روزهایی اشاره کرده که به عنوان روزنامه نگار فعالیت داشته و به خصوصیات یک ژورنالیست هم توجه کرده و درباره آنها نوشته است. ” زنده ام که روایت کنم” توسط کاوه میرعباسی ترجمه شده و انتشارات نشر نی آن را منتشر کرده است. ” زندگینامه گابریل گارسیا مارکز” توسط جرالد مارتین کتابی است که ترجمه متن آن را بهمن فرزانه انجام داده است. این کتاب در زمستان سال 1392 در انتشارات نشر پارسه به چاپ رسید؛ می توان گفت از آخرین کتابهای مارکز است که در ایران منتشر شده است. مارتین برای نوشتن این کتاب نزدیک به 17 سال زمان سپری کرده و آن طور که در ابتدا فکر می کرد که ممکن است با مخالفت مارکز روبرو شود، مارکز برای جمع آوری مطالب این کتاب به او کمک زیادی کرد و قسمت عمده این کتاب با کمک مارکز نگاشته شده است. “سرگذشت یک غریق” مارکز بر پایه داستانی حقیقی از زندگی یک ملوان نوشته شده که پس از غرق شدن کشتی اش برای ادامه زندگی تلاش می کند. این رمان به اعتراف مارکز “بازسازی روزنامه نگارانه ای” است از گفته های ملوان پس از اینکه از دریا نجات می یابد. درابتدا مارکز این داستان را در روزنامه منتشر کرد و به دلیل مقارن بودن این دوره زمانی با دیکتاتوری نظامی کلمبیا؛ داستان مارکز به واقعیتهای نهفته داستان کشتی غرق شده می پرداخت که باعث شد چاپ آن در روزنامه وجهه سیاسی پیدا کند. او تا قبل از نوشتن “صد سال تنهایی” به سینما نیز فکر می کرد و قصد داشت از نوشتن کناره گیری کرده و کارگردان سینما شود. زمانی که 26 ساله بود برای اولین بار در کلمبیا به نوشتن نقد فیلم پرداخت، نقدهایی که در طی 18 ماه از 1954 تا نیمه اول 1955 منتشر شدند. مترجم انگلیسی بهمن فرزانه مجموعه نقدهای مارکز را درباره سینما با اسم “درباره سینما” ترجمه نموده و نشر ثالث هم آن را به چاپ رساند. چاپ اول این کتاب اخیرا تمام شده و به چاپ دوم رسیده است. این مترجم آثار دیگری را هم از مارکز ترجمه کرده که
می توان به ” چشمهای سگ آبی رنگ”، ” یاددشتهای 5 ساله”، “دوازده داستان سرگردان”، ” عشق سالهای وبا” و ” از اروپا و آمریکای لاتین” را نام برد. کتاب آخر که با انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است منتخبی از نوشته ها و مقالات گابریل گارسیا مارکز است که شامل مجموعه گسترده ای از مطالب بوده و هریک را می توان به صورت یک داستان کوتاه در نظر گرفت.
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به
این خوبی سپاسگزارم