همان طور که در مقالات پیش تر ذکر شد، ترجمه پیش از آن که یک دانش باشد، مهارت است و هنر. جلوه هنری ترجمه را بیشتر می توان در ترجمه متون ادبی مشاهده نمود. به عبارت دیگر مترجمی که در زمینه متون ادبی کار می کند، باید خودش نیز مثل نویسنده متن اصلی، مهارت دست به قلم شدن را داشته باشد و از تمامی نکات دقیق و ظرایف موشکافانه و قریحه های ادبی آگاه باشد. البته دانش ادبی و توجه به آرایه ها و صنایع ادبی برای یک مترجم، با دانش ادبی برای یک ادیب کاملا متفاوت است.
ترجمه یک هنر
تعداد زیادی از مترجمین با تجربه معتقد هستند که ترجمه یک هنر است. از این رو سالیان سال طول می کشد تا یک مترجم به کسب تجربه کافی بپردازدو بتواند با دیدی باز و دایره واژگان قوی به امر ترجمه همت گمارد. تخصص در یک زمینه خاص، همواره برای مترجمان بسیار جذاب بوده و هر مترجم در تلاش است تا در زمینه ای که به آن علاقمند است کسب تجربه نماید، مقالات و کتب متعدد بخواند و مهارت خویش را در آن زمینه افزایش دهد. یک مترجم مشابه یک نقاش، در ذهن خود تصویری از یک زبان دارد و پس از آن با دایره ای از واژگان این تصویر را به زبان دیگر ترسیم می کند. فرایند ترجمه، فرایند خلاقانه ای است و همان تصویری را شکل می دهد که مترجم در ذهن خود دارد.