هنر هخامنش
هنر هخامنش بدین ترتیب بهترین مفهوم را رسانده است که شامل دو گروه غیر مرتبط می شود. هنر امپراطوری هخامنش شامل خروجی های هنرمندانه ی مراکز امپراطوری بخصوص پرسپولیس و پاسارگاد و مقبره ها و مکان هایی می شود که به زیبایی در جستجوی وابستگی هایی نزدیک به این خروجی ها هستند.
این یک هنر رسمی از امپراطوری بود, که به طور مرکزی و توسط امپراطوری رسمی برنامه ریزی شده بود برای هدف ارتباط برقرار کردن و همچنین منتشر کردن یک سری از موارد مورد بحث خیالی و خاص. شاید مهم ترین مثال حاکی از این هنر مقبره ی بیستون داریوش اول است.
این مقبره که در شکل 1 نشان داده شده است, در کوه های بلند کوه پایه های غرب ایران حکاکی شده است, برای اینکه راحتی داریوش را فراهم کند و همچنین برای سرنگون کردن گومات های قاصد و همچنین 9 تن دیگر از متمردان یاغی. و همچنین این مقبره برای یک کتیبه ی 3 زبانه در پارس قدیم نیز حکاکی شده است, به زبان ایلامی و نژاد اکد بابلی, که همان اتفاقات آن زمان را نقل کرده اند. نسخه های این کتیبه در شهر بابل قدیم و در کوه های عظیم الجثه ی مصر یافت شده است, که به این ترتیب پیشنهاد کرد که هر دو آن ها از طریق امپراطوری به اشکال مختلف انتشر شده اند.
مقبره ی پیروزی
بر این اساس, داریوش یک ترکیب و ساختاری را به عنوان مقبره ی پیروزی برای پادشاهان مصر, ایران و پادشاه آشوری پدید آورد که برای ارتباط برقرار کردن در حالت شاهانه ی خودش بود, اما او به هیچ عنوان این مقبره ها را از جایی کپی نکرد, او اکثرا اجتناب میکرد از تصورات شدیدی که درباره ی مقبره های قبلی وجود داشت علاوه بر این که تمایل داشت تا یک حالت ایدئولوژیک را در باره ی ماهیت حکومت امپراطوری هخامنش به وجود آورد, و همچنین او با مهارت از فرهنگ قبلی اقتباس کرد علاوه بر این که مقام خدایی بی همتایش را نیز به وجود آورد.
او همچنین خصوصیات جدیدی را پدید آورد از جمله ایجاد کتیبه های 3 زبانه.
در انجام این کار داریوش و همراهانش چیز های جدیدی را ایجاد کردند که متمایزاز هخامنش بود و به طور هم زمان این هنر پایه و اساس فهم چگونگی تصور از پادشاهی هخامنش را برای خودش و دنیایش ایجاد کرد( فراهم کرد).
اماهمچنین گروه دیگری از هنر وجود دارد که به صورت مشابه برای فهم امپراطوری هخامنش ارزشمند است.
این هنر امپراطوری است که شامل خروجی های هنرمندانه از موضوعات نواحی مختلف حکومت هخامنش است.
مشخص کردن این بقایا در تمام نواحی دوره های امپراطوری مشکل است و این به علت وسعت کنترل هخامنش است که همیشه واضح نیست.
آن مهم است تا تشخیص دهیم که این کنترل ناجور بوده است, به همراه بعضی از نواحی امپراطوری که بیشتر دارای حکومت مستقل خود مختار نسبت به دیگران بوده اند.
بقایای هنر در امپراطوری به صورت مشخصی به سمت نیمی از غرب امپراطوری متمایل است زیرا این ناحیه بیشتر از ناحیه ی شرقی رسیدگی شده است و مورد توجه بوده است, و همچنین برای توجهات دانشمندانه ی بیشتری که به طور کلی به این منطقه شده است.
همچنین یک دسته بندی بزرگی از خروجی های عمومی مواد در حاشیه های این امپراطوری وجود دارد که گفت و گو هایی بوده است که با این وجود به صورت هنر امپراطوری در نظر گرفته شده است.
این مواد همچنین یقینا آموزنده هستند, اما بیشتر برای جنبه های خارجی حکومت امپراطوری هخامنش بیشتر از شرایط عمومی نقش هخامنش.بنابراین این قسمت شامل هنر امپراطوری نمیشود, اگر چه روش شناسی بحث شده در قسمت بعدی به طور مشابه برای این مطالعات مفید است.
هنر در امپراطوری
هنر در امپراطوری یک منبع ارزشمند برای دلایلی است که در مطالعات امپراطوری هخامنش ذکر شد, اگر چه آن دلایل از شهر بابل قبلی و باختران باشد.
با توجه به هنر امپراطوری, این هنر همچنین مرجع های برگزیده ای را برای فرهنگ های هنرمندانه ی مختلف بوجود آورده است که بر اساس مفهوم تولید و تصمیم گیری بوسیله ی هنرمندان و پشتیبانان مسئول این تولیدات بوده است. این مراجع راهنمایی های ارزشمندی را به عنوان حالت های اجتماعی متداول بوجود آورده است که در زمان و مکان توسعه و همچنین توسعه و تولیدات بوده است.
همچنین واضح ترین و مستقیم ترین مدرک برای ایجاد ریتا از جنوب غربی ایران نمی آید بلکه از مصر می آید.
بعضی از این آزادی ها فضای داخلی مقبره ی پتوسیر در جبل واقع در وسط مصر را می آرایند, با تاریخ گزاری اواخر قرن 4 و همچنین با نمایش دادن هنرمندان این کار, بعضی از هنرمندان که بوسیله ی ایجاد ریتا در هخامنش شناخته شده اند.
به هر حال تنظیم کردن این صحنه ها به آسانی ممکن نیست و آن ها پیشنهاد می کنند که ایجاد چنین ظروفی به مفهوم مصر دلالت براین دارد که این ظروف با پیرامون فرهنگ هخامنش رابطه ی نزدیکی دارد و می تواند به دور از مراکز امپراطوری ساخته شده باشد. این دو نوع دسته از مواد به همراه یکدیگر, بقایای هنر هخامنش را تعیین کند.
خیلی از اهدافی که در این بقایا به صورت واضح مشخص است, به فرهنگ های دیگر مربوط می شود اما از آن جایی که آن ها در گفت و گو های دو نفره ی هنر هخامنش تولید شده اند, آن ها این پتانسیل را دارند تا ما را درباره ی امپراطوری حداقل با روش های کوتاهی مطلع سازند.