غلبه بر محدودیت های وضعیت تجاری
به منظور غلبه بر محدودیت های یک وضعیت سنتی کسب و کار، برخی ناظران به ارزش اکتشافات اشاره می کنند. یک اکتشاف یک قانون ساده است که به اندازه کافی برای تصمیم گیری، و تشخیص اینکه تنظیمات در طول راه ضروری خواهند بود، مناسب است. این روش مزیت دیگری را ارائه می کند: آن روش مجددا هم هزینه و هم منافع پروژه را در طول توسعه آنها قاعده مند می کند.
روش ارزشمند دیگر شامل آرامش تمرکز بر مواضع تجاری مبتنی بر واقعیت می شود و اجازه می دهد که طرفداران یک پروژه درخواستشان را مبتنی بر عقیده قرار دهند (بعنوان مثال، منطق پروژه مبتنی بر باورها درباره روند بازار، انتظارات مشتری، رقابت، استراتژی) و ترس (بعنوان مثال، نیاز به مشارکت در پروژه هایی که از سقوط رقابتی محافظت می کنند یا به احتمال زیاد از یک نتیجه منفی جلوگیری می کنند). به طور معمول، یک وضعیت تجاری که به خوبی طراحی شده شامل تمام موارد بالا خواهد بود، واقعیت، ایمان، و استدلال مبتنی بر ترس. ادبیات اخیر، یک رویکرد رسمی تر را برای وضعیتهای تجاری پیشرفته توسعه داده است، که در شش مرحله متوالی ایجاد می شود:
درایورهای تجاری و اهداف سرمایه گذاری را تعریف کنید:
نویسندگان طرح تجاری باید با ایجاد درایورهای تجاری نیاز برای پروژه را اصل قرار دهند و به وضوح اهداف سرمایه گذاری را و ارتباط آنها را با درایورهای تجاری شرح دهند. اگر شرکتی در فرایند برنامه ریزی IS درگیر شود (بخش 6)، بسیاری از وظایف اساسی در این مرحله تکمیل شده است.
مزایا، معیارها، و مالکان را شناسایی کنید:
اگر پروژه با موفقیت اجرا شود، نویسندگان طرح تجاری پس از آن باید تمام مزایای بالوقه حاصل را برای تمام ذینفعان شناسایی کنند.توجه کنید که مزایا می تواند فراتر از اهداف سرمایه گذاری باشد یا حتی از قبل مشخص نشده باشد. زمانی که تمام مزایا شناسایی می شوند، نویسنده طرح تجاری باید بیان کند که چطور مزایا اندازه گیری خواهد شد و چه کسی مسئول آن خواهد بود (بعنوان مثال چه کسی بیان خواهد کرد که گروه سهامداری چه مزیتی خواهد داشت).
ساختار منافع:
ارزش، و چالش، حالتهای تجاری حول توانایی تغییر می کنند تا با دقت مزایای قابل درک دقیق پروژه را مورد ارزیابی قرار دهند. ساختار مزایای موردانتظار با استفاده از شبکه زیر (شکل 10.2)، می تواند به صورت عمیقی پرورش یابد، و بر بحث هایی تمرکز کند که می توانند از نظر آماری دقت مزایای ارزیابی را افزایش دهند.
مزایای ممکن تغییرات سازمانی را شناسایی کنید:
عنوان هر ستون در شکل 10.2، منافعی هستند که بعنوان منافعی طبقه بندی می شوند که از انجام کارهای جدید نتیجه می شوند (بعنوان مثال، صفحات خاصی در فیس بوک ایجاد کنید، که قادر به ردیابی مشتریان علاقه مند باشد)، انجام کارهای بهتر (بعنوان مثال، عملیات مرکز تماس را با تمرکز بر اطلاعات مشتری برای دسترسی آسان در طول یک تماس بهبود دهید)، و متوقف کردن انجام کارها (بعنوان مثال، توقف چاپ و روش تحویل کاغذی حمل و نقل از طریق انتقال آنلاین آنها). در حالی که ممکن است این یک طبقه بندی ساده به نظر برسد، کمک می کند که نوع تغییر درباره تغییر را به صورت صریحی ایجاد کند.
ارزش صریح هر مزیت را تعیین کنید:
در بالای هر سطر در شکل 10.2، منافع بر حسب اندازه طبقه بندی شده اند که می توانند صریح و روشن باشند. مهم است که در طی نوشتن یک طرح تجاری مشخص کنیم که چه میزان منفعتی موردنظر ماست تا از میزان حداکثر دقت در براورد آنها اطمینان حاصل کنیم. مزایا را می توان به صورت زیر طبقه بندی کرد:
a.مزایای مالی:
با استفاده از معیارهای هزینه/قیمت یا دیگر فرمولهای مالی مشخص شده محاسبه می شود تا مزیت را اندازه گیری کند.
b.مزایای قابل سنجش:
با معیارهای جمع آوری شده که در فرم شماره بیان شد، محاسبه می شود که شواهدی از تغییر صریحتر را برای پروژه فراهم می کند.
c.مزایای قابل اندازه گیری:
یک معیاری است که برای نظارت یک مزیت مشخص دردسترس است، اما تغییرات با چنین معیارهایی نمی تواند به صورت غیرصریحی به پروژه مرتبط شود.
d.مزایای قابل مشاهده:
معیارهای توافقی وجود دارد، که البته قابل سنجش نیست، برای اینکه تاثیر پروژه را بر این طبقه از مزایا ارزیابی کند. رد کردن این ساختار ارزیابی اغلب منجر به این می شود که نویسنده طرح تجاری به مزایای بالقوه تسلط داشته باشد، یا سطحی از دقت را در ارزیابی های آنها که در صورت لزوم بی ارزش است، متوقف کند.
هزینه ها و ریسک ها را شناسایی کنید:
یک طرح تجاری کامل شامل ارزیابی هزینه های شرکت می شود که موجب خواهد شد تا ببینیم که پروژه از این طریق به تکامل خواهد رسید، همچنین میزانی از عدم قطعیت و ریسک اطراف اتمام موفقیت آمیز وجود خواهد داشت. هزینه های پروژه شامل تمام هزینه های توسعه فناوری، از جمله هزینه های مجوز، آموزش، و طرح های مدیریت تغییر خواهد بود.
فراتر از هزینه های توسعه، شرکت باید شامل هزینه کل مالکیت (TCO) باشد. TCO یک برآورد مالی است که به صورت صریحی کل هزینه های چرخه زندگی را از منابع IT به رسمیت می شناسند.
معمولاً هزینه های سیستم های اطلاعاتی و فناوری به مراتب بیشتر از هزینه های کسب هستند (بعنوان مثال، انتخاب، صدور مجوز، اجرا، و هزینه هایی که پس از روی کار آمدن و در حال اجرای سیستم رخ می دهند اما برای نگهداری آن در عمل بیش از طول عمر آن ضروری هستند. این خدمات عبارتند از آموزش مدوام کاربران و پرسنل پشتیبانی، تعمیر و نگهداری، ارتقاء، امنیت، و سرمایه گذاری های تداوم کسب و کار. حتی هزینه های پایان زندگی با هزینه های بازنشستگی مرتبط هستند که باید در محاسبات TCO لحاظ شود.
TCO یک معیار غیردقیق است که به ارزیابی قابل توجه و فرضیات درمورد تنظیمات امکان پذیر و حوادث آینده بستگی دارد. با این حال، ضروری است که TCO را تا حد امکان جامع در هنگام توسعه طرح تجاری ارزیابی کنیم. امروزه نرم افزار تجاری وجود دارد که می تواند برای کمک به محاسبات TCO مورد استفاده قرار گیرد .
# غلبه بر محدودیت های وضعیت تجاری