ساختار نظارت مدیریت ریسک
هدف اولیه ی ساختار نظارت مدیریت ریسک چیست؟
یک ساختار نظارتی که بطور موثر کار میکند، چندین عناصر زیربنایی ERM را که در پاسخ ما به سوال 37 معرفی شدند را یکپارچه میکند.
یک ساختار نظارتی بسیاری از کارها را انجام می دهد.
بعنوان مثال
- سرپرستی تخصیص منابع (مانند سرمایه) به فعالیت های مدیریت ریسک را فراهم میکند.
- توسعه ی ظرفیت مدیریت ریسک را تسهیل میکند و تأکید دارد که ظرفیت ریسک، به همان صورت که توسط هیئت مدیره و مدیریت اجرایی تأیید شده، در تطابق با فعالیتهای نظارتی باشد.
- زیربناهای مناسب ERM را برای سازمان، مانند کنترل، گزارشدهی، معیارها و سیاستهای ریسک برقرار میکند.
- تضمین میکند که صاحبان مناسب ریسک بر یک مبنای زمانی مناسب تعیین شده است.
- تعیین میکند که منابع و نیروی انسانی کافی هستند، که انگیزههای رفتارهای موردنظر بجا هستند و اینکه فعالیتهای استخدام، نگهداری و آموزشی به همان صورت خواسته شده است.
- اطمینان میدهد که مدیران در همهی سطوح با هم همکاری میکنند و شرکت کنندگان فعال در فرآیند ERM هستند.
- مسئولیتها و نقشهای مشخص که وابسته به ریسک کردن در برابر کنترل ریسک است را شرح میدهد.
- تضمین میکند که طرحهای ارتباطی منسجم و قابل اجراست.
ساختار نظارت مدیریت ریسک، بهبود پیوسته ی قابلیت های سازمان حول مدیریت ریسکهای مقدمش را تسهیل میکند. ساختار نظارتی-که با سیاستها، مقصودها و اهداف مدیریت ریسک راهنمایی میشود- انتظار میرود که به مدیران و CEO در تعدیل ریسک کردن سازمان با ظرفیت ریسکش کمک میکند.
چالش مدیریتی
چالش مدیریتی این است که بخش کارآفرینی و بخش کنترلی کار را در تعادل باهم نگه دارند و مانع این شود که هر یک از این دو فعالیت به درجهی قدرت نامتناسبی نسبت به دیگری برسد.
فعالیت کارآفرینی باز و نامحدود منجر به ریسک کردن بیشتر و رفتار غیر اخلاقی میشود.
تأکید بیش از حد بر کنترل، منجر به رفتار ریسک گریز و ناکارآمد میشود. هیچ یک از این افراط ها مانند تعادل مناسب پسندیده نیستند.
هدف غایی بهبود پیوسته ی قابلیت های مدیریت ریسک، و دستیابی به تعادل این است که از ارزش کسب و کار محافظت کند و آن را بهبود دهد.
بعنوان مثال اگر بخش تولیدی کسب و کار سازمان، بدون در نظر گرفتن ظرفیت ریسک، ریسک کند، ممکن است به علائم هشدار که توسط بخش کنترل اعلان شده توجه نکند.
این ممکن است یک واحد عملیاتی و همچنین کل سازمان را سریعاً به مشکلات زیادی دچار کند.
بالعکس، اگر بخش کنترل سازمان به کابوس هرشب تاجر مبدل شود، ریسک کارآفرینانه و خلاقانه را که موفقیت در بازار را بهمراه دارد، سرکوب خواهد کرد.
بدلیل تغییر پیوسته در محیط عملیاتی، شرایط شدید و خارج از تعادل نامطلوب است، صرف نظر از اینکه کسب و کار ظرفیت ریسک بالا یا پایینی داشته باشد.
مسائل دستمزد، بهنگام ساماندهی ساختار نظارت مدیریت ریسک چطور در نظر گرفته میشود؟
درحالیکه پاسخ واضح روشن به این سوال بدلیل اهمیت وقایع و اتفاقات سازمان مشکل است، ما به برخی از مسائل اشاره میکنیم.
اغلب مسائل دستمزدی فراوانی وجود دارد که باید بیان شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ یک از بخشهای کارآفرینی یا کنترلی سازمان از دیگری دور نمیشوند.
بعنوان مثال اگر بخش کنترلی گروهی از “افراد منفی باف” باشد که خلاقیتی در بهتر کردن معاملات خوب یا تبدیل معاملات کم سود به خوب ندارند، نباید مورد احترام قرار گیرند و توسط “تاجران” مورد استفاده قرار گیرند.
اگر آنها بدون کشف راههایی برای حل مشکلات، دائماً مانع فرصت های جدید کاری شوند، نمیتوان به آنها بعنوان یک ارزش افزوده نگاه کرد.
از طرفی اگر مدیران واحد، با هر قیمتی معامله کنند و هیچ بررسی و تعادلی وجود نداشته باشد، سازمان ممکن است در معرض ریسک غیر قابل پذیرش قرار گیرد.
از آنجا که پاداش یک عامل تعیین کنندهی رفتاری است مسائل مربوطه باید بطور دقیقی مورد توجه قرار گیرند.
بطور ایده آل، CRO باید مستقل و بیطرف و بدون هیچ توجه مطلق باشد، چه طرحها و معاملات مورد تأییید باد یا نه.
بعنوان مثال، پاداش مشوقانهی CRO ممکن است مرتبط با عملکرد کلی کسب و کار باشد.
زمانیکه جوابگویی برای نتایج با سیستم پاداش پیوند یابد، رفتار به میزان زیادی تحت تأثیر قرار میگیرد.
مدیریت ریسک
بنابراین در مدیریت ریسک، مهم است که انتظارات عملکردی انگیزه هایی را برای “نتایج” متعادل ایجاد کند، یعنی “تولید بدون کیفیت” نباید هدف باشد.
با تمرکزی متعادل بر تولید، کیفیت، هزینه و زمان، مدیران انگیزه ی زیادی برای تعیین اهداف واقع گرایانه، فهمیدن ریسک ها و ارزیابی بی طرفانه دارد.
هنوز این سوال باقی میماند: چگونه به مدیران پاداش داده میشود؟
آیا به سازمان کنترل باید برای مقدور کردن معاملات موفقیت آمیز بیشتر پاداش داده شود یا باید دیواری باشد که غیر قابل دسترسی است؟
ضمناً، آیا مدیران واحد کار باید برای نگرش گسترده تر کسب و کار پاداش داده شوند یا برای یک نگرش واحد کسب و کار؟
این سوالات مهم هستند زیرا روشی که مدیران واحد کسب و کار و به اصطلاح “بازیگران ستاره” پاداش داده میشوند،
میتواند یک شیوه ی مدیریتی مقابله ای و قهرمانی و “فرهنگ جنگاوری” ایجاد کند که در آن مدیران صرف نظر از پیامدهای آن برای کسب و کار با یکدیگر رقابت میکنند تا آنجایی که ممکن است به نوآوری های واحدشان اعتبار تعلق گیرد.
این مدیران ممکن است خطرناک شوند، زیرا آنها بدنبال منابع جدیدی از کسب و کار هستند بدون نگرش متعادل هم پایینی و هم بالایی کسب و کار ، و زمانیکه اینگونه باشند، آنها ممکن است از ظرفیت ریسکی که توسط هیئت مدیره درک و تأیید شده تجاوز کنند.
بنابراین داشتن یک نگرش مستقل از ریسک – چه از طریق کمیته اجرایی، یک CRO یا یک واحد ریسک مستقل- بخصوص برای مدیریت ریسک، کسب و کار درون ظرفیت ریسک تعین شده ضروری است.
از نظر گزارش دهی ریسک، یک CRO یا واحد ریسک مستقل، میتواند با ایجاد یک “حافظه ی طولانی تر” درCEO و هیئت مدیره، فرآیند ادارهکردن را افزایش دهد و پاسخگویی شدید واحدهای عملیاتی به تحویل با نتایج مقرر ایجاد کند.