ریسک پذیری چیست و فرق آن با “آستانه ریسک “، “تحمل” یا “محدودیت” چیست؟
چارچوب مدیریت ریسک کسب وکار COSO “ریسک پذیری” را به شکل زیر تعریف می کند:
ریسک پذیری میزان ریسک  در سطح گسترده است، یک موجودیت برای دستیابی به مقبولیت می باشد. این نشان دهنده فلسفه مدیریت ریسک شرکت، و در حقیقت سبک فرهنگی و عملیاتی شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد. بسیاری از شرکت ها، ریسک پذیری به طورکیفی، با شدت بالا، متوسط ​​و یا پایین، دارند در حالی که شرکتهای دیگر یک رویکرد کمی با اهداف بازتابنده، متعادل کننده برای رشد، بازدهی و ریسک دارند. یک شرکت با ریسک پذیری بالاتر ممکن است بخشی از سرمایه خود را برای سطوح با ریسک بالا برای ظهور بازارهای جدید اختصاص بدهد. در مقابل، یک شرکت با ریسک پذیری پایین ممکن است خود را محدود کند.
ریسک کوتاه مدت زیان های بزرگ سرمایه گذاری را به وسیله سرمایه گذاری تنها در بازار باثبات و بالغ می گیرد.

چارچوب مدیریت ریسک کسب وکار COSO “تحمل ریسک” را تعریف می کند که این عبارت اغلب به جای واژه هایی مانند “آستانه ریسک” و یا “محدودیت ریسک” قرار می گیرد و به شرح زیر می باشد:
تحمل ریسک  سطح قابل قبول از تغییر  نسبی برای دستیابی به یک هدف خاص می باشد و اغلب بهترین سنجش در واحدهای مشابه برای اهداف مرتبط به آن می باشد.


بر اساس تعاریف COSO ، ما می توانیم مشاهدات زیر را طرح ریزی کنیم:
ریسک پذیری یک استراتژیک می باشد. با توجه به COSO، آن “نشان راه” در استراتژی تنظیمی می باشد. مدل کسب و کار سازمانی یک زمینه مهم برای ارزیابی ریسک پذیری مشخص با ساختن فعالیت های ذاتی متعهد به، چه کسانی مشتریان هستند، محصولاتش چی هست، و چگونه و چه بازارهایی آن کسب و کار را هدایت می کند، می باشد.
درک کامل از اهداف کسب و کار، استراتژی و عملیات سازمانی آن خیلی کاربردی است وقتی به طور جز جز ریسکها انتخاب و مورد قبول قرار می گیرد و ریسکها برای جلوگیری از آن به عنوان ارزش ساخته می شود. به همان سان شرکت استراتژی خود را اجرا می کند، عدم اطمینان آن افزایش می یابد. بنابراین، اهداف و استراتژی کسب و کار زمینه برای درک ریسکهای  شرکت را برای انجام فراهم می سازد.

ریسک پذیری همچنین مرزهای اطراف رفتارهای  فرصت طلب را که روی اثرات اهداف و استراتژی شرکت تاثیر می گذارد تعیین می کند.

ریسک پذیری در اصل مربوط به مدل کسب و کار می باشد ولی تحمل ریسک مربوط مربوط به اهداف شرکت می باشد. ریسک پذیری یک سازمان نشان دهنده ظرفیت تحمل ریسک و همچنین درک وسیع تری از سطح ریسک می باشد و یک شرکت می تواند برای یک مدت زمان طولانی آن را مدیریت کند. ریسک پذیری تا حد زیادی سرمایه و منابع ارزشی سازمان را برای بهره برداری فرصت های استراتژیک و حفظ تنظیم کارایی و کشف زیان را تحت تاثیر قرار می دهد.

هر سازمان دارای یک ریسک پذیری می باشد خواه از آن آگاه باشد و یا نباشد. ریسک پذیری از طریق اقدامات و رکود شرکت بیان شده است. این نشان دهنده مدیریت اجرایی “چشم انداز جهانی” می باشدکه انتخاب استراتژیک را می گرداند. آن در استراتژی سازمانی و در اجرای این استراتژی، در شکل دریافت استراتژی و یا اجتناب آن ذاتی می باشد. در تعریف مدیریت ریسک کسب و کار ، COSO ، یک استاندارد را برای مدیریت ریسک در زمان ریسک پذیری شرکت، همانطور که درک شده و در توافق با هیئت مدیره می باشد، تجمیع نموده است.
مدیریت، به ریسک پذیری در هنگام تعریف اهداف، فرموله کردن استراتژی، تخصیص منابع، تنظیم تحمل ریسک و قابلیت های در حال توسعه مدیریت ریسک رسیدگی می کند. هیئت مدیره ریسک پذیری را هنگامی که اعمال مدیریتی آن تصویب شد، رسیدگی می کند. اگر به بند بند آن توجه کنید، ریسک پذیری، جهت کلی برای مدیریت ریسک را فراهم نموده و در طول پروسه محصور شده است.
در حالی که ریسک پذیری یک استراتژیک است، تحمل ریسک تاکتیکی می باشد. تحمل به ریسک در چارچوب اهداف مرتبط با استفاده از معیارها در محل با اندازه گیری کارایی  در برابر این هدف تعریف شده است. تحمل ریسک مجموعه ای از مرزهای متغییر  کارایی می باشد. هنگامی که تحمل تنظیم می شوند، اندازه گیری کارایی مورد بررسی قرار می گیرد تا اطمینان حاصل شود که کارایی در داخل این مرزها اداره می شود. بنابراین تحمل ریسک برای این است که اطمینان حاصل شود تا تغییر  کارایی  به یک سطح قابل قبول کاهشی برسد.
تحمل ریسک  ممکن است برای انواع مختلف از اهداف، از جمله اهداف مربوط به تغییر درآمد، قرار گرفتن در معرض نرخ بهره، رعایت قوانین و مقررات و کسب، توسعه و حفظ افراد بازتاب مختلفی داشته باشد. تحمل ریسک  مربوط به تمام این اهداف به طور متفاوت بیان شده است.
در واقع، تحمل ریسک  این سوال را در بر می گیرد “چقدر مقدار تغییر پذیری قابل پذیرش هست تا ما یک هدف تجاری را دنبال کنیم؟” طرح ریزی روی این مسئله مهم است و آن به مدیران کمک می کند تا در هنگام ریسک های کم، کارایی بالاتر را در نظر بگیرند . همانطور که مدیران فرصت هایی را برای رشد و منابع جدید سودآوری دنبال می کنند، تحمل ریسک و محدودیت ها یک ابزار موثر برای مقابله با فشار بر آنها و دست یافتن به نتایج و موفقیت است. به عبارت دیگر، تحمل ریسک  و محدودیت هایش به مدیران کمک می کند عملیاتی در خور با هدف یک نتیجه موفق آمیز بدون ملاحظه نتایج بالقوه برای سازمان اگر به راه اشتباه هم منجر شود انجام دهند.

آیا یک روش تعریف شده برای اندازه گیری و تنظیم کارایی با تحمل ریسک وجود دارد؟

اندازه گیری و تنظیم کارایی  با تحمل ریسک نیاز به یک روش اندازه گیری، پروسه نظارتی و تعهد برای بهبود مستمر دارد. این اغلب به عنوان چرخه “برنامه-اجرا-بررسی-اقدام” مطرح می باشد.
“برنامه ریزی” مستلزم ایجاد اهداف و تحمل ریسک مرتبط و همچنین تصمیم گیری در مورد پاسخ به ریسک می باشد.

“انجام” به طراحی و پیاده سازی قابلیت های مدیریت ریسک اشاره می کند. نظارت بر کارایی تحت مقوله “چک کردن” ، بهبود مستمر بر اساس بررسی نتایج  در “عملیات” می باشد.
روش های اندازه گیری محور چرخه است، زیرا همه کارهای دیگر را تسهیل می کند و معادل “مدیریت با این واقعیت” است. پیام این است که روش اندازه گیری موثر به طور مستقیم با هدف کارایی  مرتبط است. در مدیریت ریسک، این تدبیر بهترین امر برای ریسکهایی  که حساس به اندازه گیری هست.
همانطور که در سوال 66 که اشاره شد، COSO  ، تحمل ریسک را به عنوان تغییر  قابل قبول نسبت به دستیابی یک هدف تعریف می کند. سه نوع مختلف از تحمل ریسک ، که هر کدام در برخی از راه برای توزیع بکار رفته برای نمایش همه منابع در ارتباط با ارزش آتی یک ارائه، وجود دارد.  این سه نوع از تحمل ریسک  به این معنا نیست برای دو طرف در یک وضعیت منحصر به فرد باشد بلکه هر سه می تواند مطابق با هر زمان باشد. برای دسترسی به سه روش، مدیران ریسک گرایش به تفکر درباره تحمل ریسک دارند.
پیام چیست؟ هنگامی که یک سیاست مربوط به تحمل شرکت برای ریسک توسعه می یابد باید سیاستی برای نوع تحمل باید در نظر گرفت. هر نوع تحمل، مفاهیم مختلف دارد و از این رو هر یک نیاز به سیاستهای مختلف دارد.
در زیر سه نوع تحمل ریسک مشاهده می شود:
• تغییر  در دستیابی به بازده مورد انتظار: این بیان تحمل اغلب به عنوان تغییر کارایی مطرح می باشد که در حوزه تغییرات ارزش مورد انتظار، و یا در سطح عدم قطعیت در میانگین می باشد و یا مانند COSO در دستیابی به اهداف شرح داده شد. این نشان دهنده عدم اطمینان سازمان متمایل به تحمل در تحقق انتظارات خود  و یا در دستیابی به اهداف آن می باشد.
مدیریت، انتظاراتی در مورد کارایی  یک دارایی، یک محصول، یک سیستم، یک واحد کسب و کار، و غیره دارد.
عدم اطمینان بیشتر در مورد ارزش تحقق نهایی شده و عدم قطعیت مدیریت وجود دارد. در مورد قرارگیری با توجه به منحنی زنگوله ای ، این نوع تحمل در  ریسک پذیری شرکت برای انحراف  منعکس شده است. انحراف پذیرفته شده توسط مدیران در سطح بالاتر، تحمل بالاتری را برای تغییر  کارایی می طلبد.
سوالات مربوطه نشانگر تمرکز مدیریت در درک این نوع از تحمل می باشد و عبارتند از:
– چه نوسانات را در نرخ بهره و ارز قبول خواهیم نمود؟
–  چگونه دستیابی به درآمد پیش بینی شده و گردش وجوه تعیین کننده می باشد. حداقل سطح درآمد و گردش وجوه مورد قبول ما چقدر است؟
* حساسیت به حوادث شدید: این بیان تحمل اغلب به عنوان قرار گرفتن در معرض زیان یا گردش زیان معنی می دهد یعنی در معرض فاجعه قرار گرفتن. قرار گرفتن در معرض حوادث شدید بدون اینکه لزوما تاثیری بر میزان پراکنش داشته باشد، می تواند اتفاق بیافتد، بنابراین این یک نوع ابهام می باشد. در واقع، دو نوع عدم قطعیت می تواند به طور همزمان رخ دهد. با توجه به منحنی زنگوله ای ، این شکل از تحمل در ذوق شرکت برای کشیدگی منعکس می گردد. در حالی که یک عبارت آماری مبهم وجود دارد، کشیدگی به چگونگی گرایش توزیع اشاره دارد، به این معنی که چقدر احتمال  دارد حوادث شدید اتفاق بیافتد. انتهای چاق تر یعنی ، احتمال اینکه نتایج شدیدتر در توزیع رویدادهای آینده وجود دارد.
بنابراین، مدیران باید حداقل دانش را تا حدی که از نظر آماری ممکن است داشته باشند ، هرچند بعید است که اتفاقات شدید اتفاق بیافتد.

به عنوان مثال یک تصادف هوایی را در نظر بگیرید. تصادف به ندرت اتفاق می افتد اما زمانی که آنها رخ می دهد، اغلب فاجعه بار و بسیار قابل درک می باشد. یک شرکت هواپیمایی می تواند عوامل موثر بر احتمال تصادف، مثل اشتباه خلبان، تجربه خلبان، شیوه های تعمیر و نگهداری ضعیف، یخ بر روی بال، طراحی ضعیف هواپیما و غیره را دلیل آن مطرح کند. آنها خود این عوامل را مطرح می کنند تا سفر هوایی در نظر مشتری امن به نظر بیاید.
سوال مربوط به این نوع از تحمل می باشد:
– چگونه وقفه کسب و کار، تلفات قابل توجهی از دارایی های فیزیکی، مسائل بهداشتی و ایمنی فاجعه بار، و یا آسیب جبران ناپذیر به شهرت و تصویر با توجه به نقص سیستمیک با ارائه وعده تجاری ما ظاهر می شود؟
*ناسازگاری با ریسک پذیری مطلوب : این بیان تحمل ریسک، مسئله استراتژیک، ریسک پذیری سازمان را در زمینه مدل کسب و کارش برای ایجاد و حفظ ارزش شرکت تعریف می کند. همانطور در سوال 66 توضیح داده  شده است، ریسک پذیری، انتخاب مدیریتی از توزیع وقایع آینده و یا ارزیابی مدیریتی می باشد خواه شکل توزیع حوادثی که در آینده ممکن است رخ دهد، مطابق با اهداف کسب و کار شرکت باشد. در این زمینه، مدیریت باید به سوالاتی از جمله اینکه آیا آنها می خواهند این نوع ریسکها را بپذیرند و یا اینکه آیا این کسب و کار همانی است که آنها می خواهند.به عنوان مثال، مدیر عامل شرکت ممکن است سطح قابل قبولی از ریسک  فراتر از استراتژی کسب سود و رشد را بپذیرد. در چنین مواردی، ممکن است تضادی در مدل کسب و کار وجود داشته باشد و آن به دلیل نقص در تعادل موثر  بین ارزش شرکت با ریسک پذیری مورد قبول توسط هیئت مدیره باشد. بنابراین، توزیع قرارگیری ممکن است با ارائه ارزش شرکت نسبت به ریسک  غیر قابل قبول در منافات باشد. متناوبا، توزیع ویژگی های دیگری هم دارد  که مشکلی برای شرکت برای مدیریتش می باشد  و در غیر این صورت ریسک پذیری با آن هماهنگ نمی شود. و یا سازمان ممکن است نتواند خود را نشان دهد که در تناقص با اهداف کسب و کار و ریسک پذیری باشد.
برای نشان دادن، فرض کنید یک شرکت برای تولید یک قسمت به یک تامین کننده متخصص نیاز دارد و پروسه ها برای تولید همان قسمت هزینه کمتری با کیفیت اولیه و قابل مقایسه دارد. در این مورد، شرکت توزیع به طور پیوسته حوادث آینده احتمالی قابل قبول را به دلیل ریسکهای ناشی از ساخت آن قسمت که سازگار با صلاحیتهای اصلی نیست را ندارد. بنابراین، این نوع تحمل ریسک در شرایط رغبت شرکت، انحراف از ریسک پذیری مطلوب می باشد خواه برای شرکت به عنوان یک کل (همه ارائه ها ترکیب شده) و یا در سطح نمایش فردی (مثلا یک واحد کسب و کار فردی)، باشد.
سوالات مربوطه عبارتند از:
– از چه طریقی توزیع کلی ریسکها تنظیم می شود وقتی که ما ریسک پذیری را بر عهده می گیریم؟
– آیا ما ریسکمان را با توجه با صلاحیتهای اصلی یعنی، چه کاری بهترین است، تنظیم کرده ایم؟
– آیا ما تحمل می کنیم و یا ما رفتار غیر استراتژی را تعطیل می کنیم؟
به طور خلاصه، مدل کسب و کار، باید در ابتدا سازگار با ریسک پذیری مطلوب سازمان باشد.
پس از آن سازمان باید بازار، محصولات، فرآیندها، افراد، تکنولوژی و مکان عمل با آن مدل تنظیم شود. در غیر این صورت، این بازی قبل از آنکه آغاز شود و مدیریت ریسک یک چاره اندیشی موقت بیاندیشد به شکست می انجامد.
تمام سوالات موجود در این پاسخ در ذات، استراتژیکی هستند. هنگامی که مدیران این سه تصاویر از تحمل ریسک را درک می کنند، آنها ارزیابی بهتری از تحمل ریسک از طریق سیاست های مدیریت ریسک دارند و همچنین سنجش و مدیریت توسط پاسخ های متناوب ریسک صورت می گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید