بیان اهمیت بالقوه

اداره آمار 2010 ایالات متحده گزارش کرده است که درآمد فروش سالیانه تجارت­های دارای حق امتیاز در سال 2007 حدود 1.3 تریلیون دلار برآورد شده است. اهمیت امتیازدهی برای کسب و کارهای خانگی غیر قابل انکار است. برای یک شبکه­ ی امتیازدهی منفرد، هرگونه بهبود در جذابیت بازار شبکه منجر به افزایش تقاضای کسب و کارها به ورود به شبکه، از طریق بدست آوردن امتیاز می­شود. اینچنین بهبودی موجب  ایجاد یک تأثیر مالی موج­دار در کل شبکه می­شود. به همان نسبت که امتیازدهنده بطور روزافزون ارزشمند می­شود، امتیازگیرندگان نیز بطور مشابه جذابتر شده و اهمیتشان بالا می­رود. بنابراین اگر یک شبکه­ی امتیازدهی، بتواند بر روش­های غلبه بر ویژگی­های بازاری، با افزایش یکپارچگی کامل ویژگی­های شرکتی دست یابد، منافع مالی نیز بدنبال آن خواهد آمد.

هر دو ویژگی­های بازاری و شرکتی است که مانع استفاده مستقیم از مطالعات قبلی حول شناسایی سازمانی و ابعاد سازمان آموزشی است. مطالعات در زمینه­ی سازمان­های ادغامی سنتی، فاقد تأثیرات کارآفرینی که توسط صاحبان امتیاز مستقل با صرف سرمایه­ی قابل توجه در امتیازهای محلی ایجاد می­شود، است. شبکه­ی امتیازدهی تأثیرات بسیار زیادی بر تعاملات نسبی در استفاده­ی کورکورانه از مطالعات موجود دارد. بنابراین اگرچه تحقیق کنونی منافع مختلف شناسایی سازمانی و ابعاد سازمان آموزشی را برای یک شرکت آشکار می­کند، یک شبکه­ی امتیازدهی عرصه­ی جدیدی را برای گسترش تحقیقات فراهم می­کند.

مطالعات قبلی تعاملات مشکل بین امتیازگیرنده و یادگیری امتیازگیری را نشان می­دهد(Darr و همکاران،1995). سایر مطالعات به درک بهتر از متغیرهای نسبی مانند شناسایی سازمانی پرداخته­اند (Meek و همکاران، 2011).

علاوه بر پیشروی این تئوری ها بصورت جداگانه، این مطالعه به تئوری­هایی که تحت آن­ها تعاملات سیستم امتیازدهی با پیوند دو جریان جدای تحقیقاتی و استفاده از آن­ها در استقرار امتیازدهی دیده می­شود می­پردازد. این مطالعه به معرفی یک ابزار بررسی اکتشافی که به امتیازدهندگان در فهمیدن تأثیرات یادگیری، اجرا و هویتی امتیازگیرندگان در شبکه­ی امتیازدهی کمک می­کند، می­پردازد.

چارچوب مفهومی

شناسایی سازمانی و ابعاد سازمان آموزشی، اساس نظری این مطالعه هستند. هر دو تئوری دارای منابع با تاریخ بیش از 20 سال پیش هستند.

شناسایی سازمانی

شناسایی سازمانی بعنوان شمول عناصر شناختی و تأثیری در تعریف پیوند بین سازمان و افراد تعریف می­شود. Edwards (2005) شناسایی سازمانی را بعنوان “یک پیوند روان­شناختی میان افراد و سازمان که به موجب آن، افراد یک پیوند شناختی و عاطفی عمیق و خودتعریف با سازمان، بعنوان یک ماهیت اجتماعی، احساس می­کنند” تعریف می­کند (صفحه 227). مطالعه­ی Pratt (1998)، دو راه را برای شناسایی بصورت “شناخت یک سازمان با مشابه دیدن آن با خود، یا از طریق ایجاد تغییرات در خود به­ منظور مشابه شدن با سازمان” تعریف می­کند (صفحه­ی 173). این راه­ها ناشی از فرآیند شناسایی است. Edwards و Peccei (2007) شناسایی سازمان را متشکل از سه سازنده­ی فرعی معرفی کردند:  a) دسته­ بندی خود و خودبرچسب­زنی b) ادغام ارزش­ها و اهداف سازمان و c) حس عضویت و تعلق به سازمان

بعد یک سازمان یادگیری

Watkins و Marsick (1993) به این نتیجه رسیدند که “آموزش در در سازمان آموزشی به میزان زیادی اجتماعی است” و “افراد به یکدیگر کمک می­کنند تا یاد بگیرند” (صفحه 9). به منظور پرورش فرآیند آموزش، Watkins و Marsick 7 قاعده­ی عملی را در میان سه سطح سازمان آموزشی ترسیم کردند. جدول یک، 7 بعد Watkins و Marsick را میان سه سطح یادگیری نشان می­دهد.

جدول 1.

7 بعد سازمان آموزشی Watkins و Marsick  در سه سطح

سطح سازمانی سطح تیمی/گروهی سطح فردی
سیستم توانمندسازی همکاری و آموزش تیمی آموزش پیوسته  
اتصال محیطی رهبری مدبرانه   تحقیق و گفت­وگو

چارچوب مفهومی تحقیق

چارچوب مفهومی از استنباط افراد از تعامل بین خود و جمع ریشه می­گیرد. سازنده­های شناسایی سازمانی و سازمان آموزشی هر دو بر استنباط فرد از آن­ها در جمع شکل می­گیرد. این استنباط افراد به میزان بیشتر، وقتی مفاهیم شناسایی سازمانی و سازمان آموزشی، در بخش دوم بررسی شدند، توضیح داده خواهند ­شد. این تعبیر اهمیت خاصی در زمینه­ی حق امتیازدهی دارد، زیرا باید بر ویژگی­های ارتباطی بازاری غلبه آید و ارتباط را به سمت یک ساختار شرکتی که امتیازگیرنده به ابعاد آموزشی و شناسایی سازمانی شبکه­ای که او بطور قراردادی به آن وابسته است پی می­برد، هدایت کند.

شکل 1. چارچوب مفهومی: ارتباط پیشنهادی بین شناسایی سازمان و ابعاد یک سازمان آموزشی در یک سازمان حق امتیازدهی

خلاصه روش پژوهش

به منظور پاسخ به سوال تحقیق و بررسی فرضیات، یک طراحی همبسته انتخاب شد. آنالیز همبستگی، جهت و قدرت ارتباط بین شناسایی سازمانی و ابعاد سازمان آموزشی را تعیین خواهد کرد.

برای این مطالعه، متغیر شناسایی سازمانی بصورت استنباط فرد از پیوند بین سازمان و فرد تعریف می­شود و شامل هر دو عنصر تأثیری و شناختی می­شود (Edwards & Peccei، 2007). تحت این تعریف از شناسایی سازمانی، هرچقد شناخت بیشتر باشد، حس وحدت بین امتیاز گیرنده و شبکه­ی امتیازدهی بیشتر می­شود، بطوریکه یا سازمان شبیه فرد در نظر گرفته می­شود یا فرد خود را هم­راستا با سازمان می­کند(Pratt، 1998).

ابعاد ادراکی سازمان آموزشی بصورت فرآیند شناختی فردی که با ساختار جمعی در هم تنیده شده و بر فرد و گروه تأثیرگذارست، تعریف می­شود. تحت این تعریف، فرد و جمع متفقاً در یک تعامل دوسویه آموزش می­بینند. بنابراین با ادراک بیشتر فرد از یک بعد سازمان آموزشی، فرض می­شود که سازمان “با آموزش پیوسته برای بهبود متداوم و با این ظرفیت که خود را تغییر شکل بدهد ترسیم ­شود”( Marsick & Watkins،1999، صفحه 10). از آنجا که تحقیق قبلی حق امتیاز غالباً کیفی بود و بر چند مکان گیرنده­ی حق  امتیاز متمرکز بود، اکنون یک مطالعه­ی کمی اکتشافی برگزیده شد. نتایج این مطالعات آنالیز عمیق­تری از تعامل بین تعدادی امتیازدار، در یک شبکه­ی بزرگتر فراهم کرد. درهرحال، در این مطالعه، از مطالعات کیفی موجود در منابع امتیازدهی، به منظور دستیابی به پاسخ­های تعداد قابل توجهی از امتیازداران یک شبکه­ی متوسط امتیازدهی، استفاده شد تا به گستره­ای در شناخت کل شبکه­ی امتیازدهی دست یابیم. شناخت گستره، هم­راستا با تفکر به سیستم است. همچنین انجام یک مطالعه­ی کیفی بسیار هزینه­بر و زمانبر است  تا به استاندارد پاسخ­های دریافتی از کل شبکه یا قسمت زیادی از شبکه برسد.

بعلاوه، از آنجا که هم تئوری شناسایی سازمانی و هم سازمان آموزشی در سایر متون بطور کمی مطالعه شدند، تصمیم استفاده از یک بررسی بر مبنای بررسی مطالعات قبلی بود. مطالعات قبلی را می­توان بعنوان یک مرجع برای فهم قدرت یا ضعف نسبی ارتباط امتیازدهی استفاده شد. در نهایت یک روش پژوهشی پس از تحقیق ابزارهای موجود انتخاب شد. مرور ابزارها در بخش­های بعدی آورده می­شود. تصمیم استفاده از ابزار شناسایی سازمانی Edwards و Peccei (2007) و ابعاد پرسشنامه­ی سازمان آموزشی Watkins و Marsick (2003) در بخش ­های 2و 3 به میزان بیشتری توضیح داده می­شوند. هیچ کدام ز این ابزار قبلاً در یک شبکه­ی امتیازدهی استفاده نشده­اند.

این مطالعه­ ی تحقیقاتی در یک شبکه­ی امتیازدهی ایالات متحده که دارای حدود 80 امتیازدار در 200 بازار بزرگ است انجام خواهد شد. اندازه­ی شبکه­ی امتیازدار،در این مورد 80 امتیازدار، مهم است زیرا مطالعه با هدف فهمیدن درک امتیازداران از تعاملات انجام می­شود و شبکه­ های بزرگتر امتیازدهی، معمولاً دارای نقاط چندگانه­ی تعاملی با اداره­ی مرکزی امتیازدهی هستند که استنباط­های مختلفی را ممکن است بر مبنای تماس با اداره­ی مرکزی ایجاد ­کند. بطور ایده­آل حق امتیازدهی در مطالعه، یک نقطه­ی تماسی درون اداره­ی مرکزی امتیازدهی که ارتباطات متداوم را مدیریت می­کند خواهد داشت، زیرا با توجه به آنچه Meek و همکاران (2011) نتیجه­گیری کردند، روش ارتباطی تأثیر زیادی بر روابط امتیازدار با حق امتیاز دارد. 

واحد آنالیز برای این مطالعه افراد امتیازدار هستند. از هر فرد امتیازدار خواسته می­شود تا به تکمیل یک ابزار بررسی، با استفاده از فهمش از شناسایی سازمانی با شبکه­ی امتیازدهی و ابعاد سازمان آموزشی در شبکه­ی امتیازدهی بپردازد.

از آنجا که تمرکز مطالعه بر امتیازداران شبکه­ی امتیازدهی است، کارکنان اداره­ی مرکزی امتیازدهی، مشمول این بررسی نخواهند شد.

 شرکت کنندگان پرسش­نامه­ی ابعاد سازمان آموزشی و شناسایی سازمانی  را در یک ابزار تحقیقاتی با بخش­های مجزا برای هریک پر می­کنند. ابزار شناسایی سازمانی از یک مقیاس 5 نقطه­ای و ابعاد سازمان آموزشی از یک مقیاس 6 نقطه­ای استفاده می­کند. هر دو ابزار از کاربرد قبلی بدون تغییر باقی ماندند تا امکان مقایسه­ی نسبی نتایج، با مطالعات قبلی وجود داشته باشد. تغییر مقیاس بین دو ابزار در بخش پایانی ابزار مشخص شده است. سوالات جمعیتی اطلاعاتی کلی درمورد تغییر کارکنان شبکه­ی امتیازدهی، امتیازداران، و تعاملات شبکه فراهم می­کند.

بررسی از طریق اینترنت مدیریت خواهد شد. هیچ اطلاعات قابل شناسایی جمع آوری نخواهد شد.بررسی اینترنتی به مدت دو هفته فعال خواهد ماند. پس از جمع آوری داده­ها، همه­ی پاسخ­ها برای آنالیز با استفاده از آلفای کرونباخ، نمودارهای پراکندگی دو متغیره و ضریب همبستگی حاصل ضرب-گشتاور پیرسون، به SPSS وارد شد.

این مطالعه هر دو ابزار را در زمینه­ی جدیدی عرضه می­کند-شبکه­های امتیازدهی-و روابط بین دو تئوری شناسایی سازمانی و سازمان آموزشی را بررسی می­کند.

مرزبندی­ها

در ابتدا، مطالعه­ی تحقیقاتی تنها در یک شبکه­ی امتیازدهی با اندازه­ی متوسط در ایالات متحده انجام شد. اگرچه شبکه­ی متیازدهی احتمالاً دارای تعداد کافی امتیازدار برای برآوردن نیازمندی­های یک مطالعه­ی همبستگی باشد، تعمیم آن تنها به این شبکه است زیرا پاسخ­دهندگان محدود به این گروه انتخابی بودند. تنها یک شبکه­ی امتیازدهی انتخاب شد زیرا این فرض وجود دارد که ابعاد سازمان آموزشی همگونی کمتری در سازمان­های متعدد دارند. فرض همگونی یک شبکه، از دو جنبه­ی سازمان ریشه می­گیرد. اول آنکه، امتیازدهنده تنها یک نقطه تماس واحد دارد که توسعه­ی کار امتیازدهندگی را اداره می­کند که یک ارتباط متداومتری را ایجاد می­کند. دوم آنکه استفاده از یک شبکه­ی متوسط امتیازدهی، امکان تعاملات مکرر دیدارهای دارندگان امتیاز و شبکه را فراهم می­کند. افزایش نمونه از یک شبکه امتیازدهی به تعداد بیشتر یا شبکه­ی بزرگتر، احتمال تأثیرات مختلف تعاملات گوناگون و روابط داخل شبکه را افزایش می­دهد زیرا که هر دو تئوری شناسایی سازمانی و سازمان آموزشی از تعاملات شکل می­گیرند، جدا از آنکه انسجام تضمینی و متغیر در مطالعه بسیار مهم در نظر گرفته شده است.

محدودیت­ها

افراد شرکت­کننده در بررسی محدود به امتیازگیرندگان بودند زیرا آن­ها بیشترین تعامل را با کل شبکه­ی امتیازدهی دارند. بنابراین نتایج مطالعه را نمی­توان به همه­ی کارکنان شبکه­ی امتیازدهی تعمیم داد.

البته نگرانی از این نظر وجود ندارد زیرا دانستن استنباط همه­ی کارکنان ، ورای هدف این مطالعه است. شبکه­ی

انتخاب شده برای این مطالعه یکی و با تعدادی کارکنان فنی با تغییر کم خواهد بود. بنابراین دارندگان امتیاز

تأثیری بر کارهای امتیازداری خواهند داشت.

محدودیت دوم این مطالعه، پیوند دو ابزار بررسی، جداگانه توسعه یافته است. تأثیر ادغام این ابزارها شناخته نشده

است و این غیر ممکن است که تعیین شود آیا مدیریت جداگانه، پاسخ حاصل از تصمیم مدیریت دو ابزار باهم را

تغییر می­دهد.

به منظور کاهش تآثیر ابزارهای بررسی در یک طرح ترکیبی، بر یکدیگر، ابزار مورد بررسی در این مطالعه، ابزاری

با بخش­های جدا عرضه می­کند که مفهوم­های مختلف را روشن می­کند.

محدودیت کلیدی دیگر اینست که  این مطالعه بر مبنای داده­های ادراکی گزارش شده­ی شخصی است. از فرد

خواسته می­شود که به برداشت خود از ابعاد سازمان آموزشی و تعیین هویت او با سازمان، پاسخ دهد. گزینه­های

پاسخ در مقیاس

لیکرت هستند. داده­های ادراکی گزارش شده، تنها یک رجحان گفتاری است، و این مطالعه فاقد هرگونه منبعی

است که اولویت­های عملی را نشان دهد.

محدودیت آخر به استفاده از یک ابزار بررسی برمی­گردد. بررسی­های ناهمخوان با متن، ممکن است محدودیت­های

ذاتی در ابهام سوال داشته باشد. بررسی­هایی که هیچ فرصتی برای روشن­سازی جواب­ها باقی نمیگذارند و بررسی

هایی که در ارزیابی زمانی یک نقطه­ای هستند و ورای نقطه­ی مورد بررسی را کاوش نمی­کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *