خاطرات مترجم با موضوع ترجمه مجدد
من یک هم اتاقی در دوران دانشجویی داشتم. یکبار از من خواست که پروژه دانشگاهی اش را برایش ترجمه کنم. من هم برایش انجام دادم. خیلی هم ازمن تشکر کرد. اما بعد از یک هفته دوباره آمد و گفت آن ترجمه ای که برایش نوشته بودم را گم کرده است و از من خواست که دوباره برایش انجام دهم من هم چاره ای جز ترجمه دوباره برایش نداشتم بنابراین یک مقاله را دوبار ترجمه کردم.
ترجمه انگلیسی این خاطره
I had a close roommate when I went to the college. Once, she asked me to translate her university project. Therefore, I did that for her and she thanked me a lot. However, after a week, she came to me and told me that she had lost the translation of the project. Again, she asked me to translate the same project and I had no choice but to do the same job one more time.
Zahra Asvad