اهمیت اقتصادی علمی اسپین آف

همانطور که بیان شد، مطالعات مختلف نشان می دهند که تعداد قابل توجهی از تجارت های جدید مبتنی بر تکنولوژی در ایالات متحده آمریکا (اوشی و همکاران، 2005) و اروپا غربی توسط دانشمندان از انواع مختلف سازمان های علمی ایجاد شده است، مانند موسسات تحقیقاتی غیر انتفاعی، مراکز تحقیقاتی دولتی و دانشگاه ها. با این حال، با وجود افزایش علاقه در توسعه اسپین آف از تحقیقات علمی، تنها چند مطالعه وجود دارندکه تلاش کرده اند تاثیر اقتصادی چنین سازمان هایی را بررسی کنند.

ایالات متحده آمریکا

در ایالات متحده آمریکا، انواع مطالعات نشان داده اند که چگونه مناطق مختلف اسپین آف  های دانشگاهی را (Saxenian, 1994; Roberts, 1991) توسعه داده اند هر چند که انها تمایل بر تمرکز بر روی مسیر 128 در Boston و  Silicon Valley در کالیفرنیا به عنوان نمونه های اصلی برای توسعه های اسپین اف  از دانشگاه هایی مانند MIT و استنفورد را داشتند. با این حال، همانطور که Malecki (1991) اشاره می کند، حضور یک دانشگاه برجسته در یک منطقه در ایالات متحده آمریکا لزوما به توسعه یک فضای کارآفرینی که در آن تکنولوژی بالا اسپین آف را ایجاد می کند منجر نمی شود. به عنوان مثال، دانشگاه هایی نظیر Harvard, Columbia, Chicago, Berkeley و  Caltech یک نقش انکوباتور قوی برای چنین تجارت هایی بازی نمی کند.

اروپا

در اروپا، تنها چند مطالعه درفضاهای منطقه ای محدود که این پدیده را بررسی کرده اند، وجود دارد. Linkoping – یکی از سریع ترین مناطق در حال رشد سوئد – شامل یک محیط قوی صنعتی با فن اوری بالا است که بخش هواپیمایی ساب، اریکسون رادیو و مرکز تحقیقات دفاعی سوئد  را در بر می گیرد، و در ایجاد و توسعه شرکت های مبتنی بر فن آوری های جدید در سوئد پیشتاز است. دانشگاهیان و دانشجویان از دانشگاه Linkoping نقش اصلی را در این روند ایفا کرده اند. تا به امروز، بیش از 450 اسپین آف کوچک مبتنی بر تکنولوژی به طور مستقیم از فعالیت های تحقیقاتی دانشگاهی در موسسه (Klofsten and Jones-Evans, 1996)  و تعداد بالایی از دیگرموسسات با استفاده از و یا توسعه ی یافته های پژوهش دانشگاهی به عنوان پایه و اساسی برای محصولات یا خدمات شان بدست امده اند.

یک مطالعه فرانسوی

یک مطالعه فرانسوی انجام شده توسط Mustar ، 1995) نشان داد که، از اوایل دهه ی 1980، چند صد محقق فرانسوی شرکت هایی با فن آوری بالا را (بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی و رباتیک) توسعه داده اند. در تجزیه و تحلیل بیش از دو یست شرکت  که توسط محققان انجام گرفته است، حدود یک سوم از تمام شرکت های جدید با فن آوری بالا توسط محققان بخش عمومی ایجاد شدند. از همه مهمتر، شرکت های اسپین آف علمی سه برابر بیشتر از صنعت و خدمات بخش های دیگر در یک مدت مشابه اشتغال ایجاد کرده اند . علاوه بر این، میزان شکست این نوع از شرکت ها حدود بیست و پنج درصد در پنج سال اول بود که کمتر از میانگین پنجاه درصدی در صنعت و بقیه سرویس های فرانسوی بود.

کار ایتالیایی

کار ایتالیایی در شرکت های اسپین اف علمی توسط  Piccaluga (1991; 1992), Amendola (1992 و  Bellini and Zolla (1997)انجام گرفته اند. مطالعات نشان داد که  شرکت های اسپین آف در ایتالیا نسبتا کمیاب هستند اگر چه حضور دانشگاه ها در فعالیت های توسعه کارآفرینی در حال رشد بوده است. Amendola (1992گزارش داد  که عاملی که بیشتر در شکل گیری شرکت های اسپین آف تاثیر داشت  کیفیت و وضعیت محققان دانشگاهی بود. طبق گزارشات Chiesa and Piccaluga (1998 به نظر می رسد که وضعیت علمی ایتالیا  بر روی محققان برای انتخاب راه حل های کارآفرینی”نرم” ، به جای ترک مراکز تحقیقاتی دانشگاه – یک گزینه محبوب تر در دیگر سیستم های دانشگاهی، به ویژه در امریکا – تاثیر می گذارد.

انگلستان

در انگلستان، معروف ترین مطالعه ی فعالیت اسپین آف علمی “پدیده کمبریج” است که نشان داد که تقریبا تمام 350 تجارت با  فن آوری بالا در منطقه از دانشگاه کمبریج به ویژه در گروه های فیزیک ، مهندسی و حسابداری به وجود امده اند(Segal, 1986; Segal Quince, 1995, 2000). دسته های مشابهی در دانشگاه های Heriot Watt  و  Aston شناسایی شده اند، اگر چه انها به همان اندازه توسعه نیافته اند و پژوهش در مورد اسپین اوت های موفق تقریبا کم و نادر است.

اسپین آف

مطالعه برای مقطع کارشناسی ارشد

دانشگاه تکنولوژی Chalmersتحقیق و آموزش در رشته مهندسی و علوم طبیعی، معماری، علوم ریاضی مربوط به فن آوری و علوم دریایی را انجام میدهد . پشت همه تحقیقات و اموزش هایی که در دانشگاه Chalmersانجام میگیرند  ، هدف همچنان برای کمک به یک آینده پایدار ملی و جهانی ادامه دارد. میتوانید به ادرس.se  Chalmers و یا Chalmers next stop  در فیس بوک سر بزنید.

با وجود این، افزایش شناخت از احتمال تجارت های  اسپین آف برای اقتصاد، هم از نظر انتشار دانش دانشگاهی و هم از نظر فرصت های اشتغال با مهارت بالا، باعث شد تا دولت بریتانیا یک تصمیم سیاسی مثبت ، در سال 1999، برای ایجاد استارت آپ  های بیشتر در محیط دانشگاه (Di Gregorio and Shane, 2003) از طریق ایجاد یک رقابت £ 50M چالش دانشگاهی اتخاذ کند. هدف این  برنامه ایجاد صندوق های سرمایه گذاری و پشتیبانی مدیریتی برای استارت اپ های احتمالی  در دانشگاه برنده بود.

این اهداف سیاسی دولت بریتانیا توسط شورای بودجه آموزش عالی انگلستان (HEFCE) و همچنین توسط شورای بودجه آموزش عالی ولز (HEFCW) و شورای بودجه آموزش عالی در اسکاتلند مورد پذیرش قرار گرفت.

بیان سیاست

در Wales ، بیان سیاست از طریق طرح هایی مانند ، topspin و برنامه اسپین اوت Wales بوده است ، هر چند نیاز است که  مشخص شود Wales شرکت ها ی کمتری به ازای هر جمعیت دارد  (ولز 7.51 شرکت با بیش از پنج کارمند به ازای 1000 نفر دارد در حالی که انگلستان یک رقم 9.60 در هر 1000 نفر دارد) تاکید بر فعالیت  اسپین آف برای بیان این تفاوت نیاز خواهد بود. در اسکاتلند، همانگونه که در یک گزارش شرکت اسکاتلندی (1996) و مطالعه انجام شده توسط Downes و Eadie (1997؛ 1998) بیان شده است، مورد اسکاتلند نیز متفاوت است. در ادامه ی تجزیه و تحلیل بیست و پنج شرکت، گزارش نشان میدهد که دانشگاه در تمامی موارد درگیر بوده است. این نشان می دهد که اسپین آف ها از قبل در اسکاتلند نسبت به دیگر نقاط بریتانیا اهمیت داشته اند.

تشویق کارکنان دانشگاهی

به منظور تشویق کارکنان دانشگاهی با ایده های نوآورانه و “معلومات خاص” برای شروع تجارت خود، دولت بریتانیا نیز 25M £ برای هشت مرکز جدید در دانشگاه ها (به خصوص در مناطق علوم و مهندسی) اختصاص داده است. این طرح یک بودجه 20M £ یک ساله برای پاداش دادن به دانشگاه ها برای استراتژی ها و فعالیت هایی که تعامل با تجارت و انتقال فناوری را گسترش دادند در بر می گرفت.

این که آیا این رویکردها روش درستی برای توسعه تجارت های کارافرینانه  است هنوز جای بحث دارد.. نقش دانشگاه ها در ایجاد این محیط های شرکت های خلاق  (8Elco van Burg et al, 200  ) در مناطق مختلف  منجر به یک رویکرد پیشگیرانه توسط دانشگاه شد  که معمولا توسط دولت منطقه ای یا ملی حمایت می شد و در نقش های مستقیم کارآفرینانه به کار گرفته شد. با این حال، این ها می توانند از ایجاد شرکت های هلدینگ دانشگاهی تا ارتقاء کارآفرینان دانشگاهی نوپا (Gibson and Smilor, 1991) تا توسعه مراکز خاص پژوهشی و آموزشی که روند اسپین آف پژوهشی دانشگاهی راترویج داده ودر شبکه ای از شرکت های صنعتی و سرمایه گذاری تجاری ان را حمایت می کنند (Klofsten and Jones-Evans, 1996) رده بندی شوند.

اگر چه هیچ مدل پیشنهادی برای ایجاد تجارت های اسپین آف در محیط های دانشگاه هایی بریتانیا وجود ندارد، اما مدل های دانشگاهی فردی وجود دارند و این امر منجر به ایجاد انواع زیرساختهای تجاری در محیط های دانشگاهی ، اغلب در کنار توسعه مراکز انکباتور و  پارک های فن آوری  می شود.

هلند

در هلند، اقتصاد منطقه Twente تقریبا در دهه 1960 با سقوط صنعت نساجی آن، و از دست دادن پنجاه هزار شغل نابود شد. دانشگاه فنی، که در این زمان تاسیس شده بودتا اواخر دهه 1970 سیاست اسپین آف را  برای فارغ التحصیلان و دیگران اجرا کرد تاشرکت های مبتنی بر فن آوری خود را در منطقه شکل دهند.  این طرح که  عنوان برنامه TOP در سال 1983 رسمی شد، از آن به بعد از ایجاد بیش از یک هزار و پانصد شغل نوعی حمایت کرده است و یک جامعه پویا شرکتی جوان که یک مرکز بازسازی منطقه ای  خود کفا را شکل داده است ایجاد کرده است. پس از ان، تیم Twente هدایت پروژه برنامه نوآوری UNISPIN را برای مناطق دیگر اتحادیه اروپا برای توسعه طرح های مشابه (مجله نوآوری و انتقال فناوری، 1997) بدست گرفت.

Brett et al. (1991) و  Roberts (1991)مورد آمریکا یی را که به نظر می رسد پویا تر و ساخت یافته تر  از مورد اروپایی است ، با توجه به ماهیت متفاوت نهادی دانشگاه ها در امریکا توصیف می کنند. انجا محیط های متفاوتی وجود دارند که در ان  شرکت های  اسپین آف می توانند راه اندازی شوند. (از جمله  مراکز رشد انکوباتور و پارک های علم) . دانشگاه ها هم چنین در  پژوهش های تجاری سازی خوب عمل می کنند . به عنوان مثال، بانک مرکزی بوستون گزارش داد که شرکت اسپین آف MIT حدود ده میلیارد دلار در سال و سیصد هزار شغل به اقتصاد ماساچوست کمک کرده است.

نتیجه گیری

شاید یکی از موانع واقعی برای توسعه تجارت های اسپین آف  علمی ، فرهنگ بخش دانشگاهی نسبت به معقوله کارآفرینی است. در حالی که برنامه های دولت بریتانیا قصد در رفع این مانع دارند و سعی دارند  کار با صنعت را آسان تر کنند ، فرهنگ سنتی دانشگاهی توسعه ارتباط با صنعت هایی با مقیاس کوچک را حمایت نمی کند.

انگونه که (Louis et al  1989) نشان می دهند، دانشگاه ها به طور سنتی به عنوان مدیر در کارآفرینی در نظر گرفته نمی شود. در حقیقت انها نشان می دهند که اغلب تمایل به تمایز بین جستجوی حقیقت در علوم -که یک تابع مشروع دانشگاهی در نظر گرفته می شود – و جستجو برای نواوری – که توجهی بی جا برای ایده هایی در نظر گرفته می شود که پتانسیل تجاری و یا کاربرد عملی از طریق فعالیت های اسپین آف را دارند – وجود دارد.

همکاری تحقیقاتی با صنعت

در واقع، آن نشان داده است که بسیاری از دانشگاهیان نگران هستند که همکاری تحقیقاتی با صنعت مخالف اصول اخلاق اصلی دانشگاه ها باشد، که براساس این اصول باید بر روی تحقیقات بنیادی و آموزش دانش جویان تمرکز کرد و ارتباط با صنعت نه تنها از این هدف و اصل دور می کند بلکه می توانددر برخی از موارد جریان آزاد اطلاعات بین دانشگاهیان و نهادها را محدود کند.( Charles and Howells, 1992)

علاوه بر این، مشکل دیگر شاید نقش مدل های نقشی مناسب برای دانشگاهیان برای دنبال کردن باشد. (Stankiewicz، 1986؛ 1994). بیشتر دانشگاهیان قصد معلم و یا دانشمند  شدن را دارند و در نتیجه با شک و تردید و حتی خصومت به نقش های دیگر فکر می کنند. در نتیجه، یک دانشگاهی که ارزوی کارآفرین شدن را دارد  خود را در یک محیط که او به عنوان یک چیز عجیب و غریب در نظر می گیرند می یابد. این مسئله ای است که دانشگاهها نیاز دارند تا به طور جدی از طریق ایجاد” نقش سوم” -تعامل با صنعت –  همانند اموزش و تحقیق  به ان بپردازند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *