اخلاقیات رسانه و صنعت سینما
علیرغم ماهیت پرخرج و پرریسک فیلم سازی،از خیلی جهات در مرکز فرهنگ رایج آمریکا قرار دارد و مردم نه تنها فیلم ها را تماشا می کنند بلکه مورد بحث نیز قرار می دهند،
بخصوص زمانی که کمپانی ها فیلم هایی را برای اولین بار منتشر کرده باشند ،امواج عظیمی از تبلیغات رسانه گروهی را فرا می گیرد ،اغلب شنیدن اخبار درباره فیلم های خاص اجتناب ناپذیر است ،بعلاوه ستارگان فیلم ها و آهنگ هایی که برآمده از فیلم ها است خودشان موضوعات مهمی در تلویزیون،مجلات ،روزنامه ها ،اطراف آب سردکن ها، در سالن غذاخوری و کلاس های رسانه است.
برخی رعایت کنندگان فرهنگ رایج با ترس و اضطراب به کارهای کمپانی های فیلم نگاه می کنند،آنها می گویند که بسیاری از این کارها یا برنامه ها و بحث ها در اکثر رسانه ها در بسیاری نواحی دنیا یافت می شود که بواسطه همکاری های تنی چند به راه افتاده است(توزیع کنندگان عمده فیلم ) ،بعلاوه همه این افراد به نوعی به توده رسانه گروهی بزرگی وابسته هستند(تایم وارنر،دیسنی ،ویاکم که صاحب پارامونت است ،شرکت خبر که صاحب فاکس قرن بیستم است ،سانی که صاحب کلمبیا است و کامکست که صاحب یونیورسال است).
سرمایه های هالیوودی
این همسنگان از سرمایه های هالیوودی خود به عنوان محتوا برای سهام خود در صنایع رسانه ای مختلف در سرتاسر دنیا استفاده می کنند.مطالب بارها و بارها بسته بندی شده ،فروخته و جاروجنجال به راه می اندازد و بدین طریق حتی فیلم های بسیار گران شانس این را دارد که یک دهه پول سازی کنند و فیلم های نیز پرفروش فرصت ایجاد مبالغ هنگفت را دارند.اخلاقیات رسانه و صنعت سینما
با این وجود منتقدان دو نوع نگرانی پیش رو به زبان می آورند ،اولی مربوط به کاهش تنوع
فرهنگی و دومی شامل آنچه که آنها استعمار فرهنگی می نامند است.در اینجا این دو مورد را بررسی می کنیم:
تنوع فرهنگی و استعمار فرهنگی
منتقدان کاهش تنوع فرهنگی صنعت فیلم غالب استدلال می کنند که مدیران اجرایی فیلم، فیلم هایی با یک سری داستان های نسبتا ضعیف به سینماها و خانه ها آمریکایی می فرستند ،آنها می گویند بسیاری از فیلم های معاصر هالیوود طبق ضوابط ساده انگارانه ساخته می شود که فقط از سکس و خشونت استفاده می کنند و به روشی که طراحی شده اند که علاقه و دلبستگی مخاطب میانی سینما را به وجد می کند یعنی افراد 14 تا 24 ساله.
فیلم های گران و پرخرج که می توانند پرفروش نیز باشند در هالیوود نام بازی را دارا هستند چون آنها پتانسیل انتقال یافتن به بسیاری از رسانه های مختلف و بدست آوردن پول بسیار زیادتری از فیلم های کوچک که تاکنون بدست آورده اند برای سرکردگان فیلم را دارد.اما استودیو های بزرگ این ریسک های هنرمندانه و فنی را در مورد فیلم ها اتخاذ نمی کنند چون سهام این کار بسیار بالا هست.در نتیجه فیلم هایی که محصور نبوده و مخاطب را برای دیدن متفاوت دنیا به چالش می کشد بسیار کم و کاملا وسط هستند.
منتقدان می گویند ،مدیران سینما نیز بر علیه تنوع فرهنگی کار می کنند.
آنها بواسطه تنوع فرهنگی می خواهند بازتاب تفاوت های گسترده ای را نشان دهند که در جوامع موجود است.
به طرز چشمگیری آنها فیلم هایی ثبت می کنند که متناسب با سود معمول هالیوودباشد.
سینماهای کمتری در ایالات متحده فیلم های هنری نمایش می دهند (فیلمهایی که با بودجه کمی ساخته می شونداغلب متناسب با تصویرهای قالبی و گونه استاندارد هالیوود نیست)حتی کمتر سینمایی هست که فیلم های زبان بیگانه، دوبله شده یا با زیرنویس را پخش می کنند .
زنجیره های سینما گزینه های خود را با ضرب المثل ،آمریکایی ها به راحتی دفعات زیادی به دیدن این فیلم هایی که برای آنها رزرو شده نمی روند،تطبیق می کنند.منتقدان پاسخ می دهند که صنعت فیلم سالیان سال است که برای حفظ این فیلم ها از گرایش عمده و به منظور حمایت از محصول استاندارد هالیوود کار می کند ،بنابراین آنها می گویند زمان زیادی طول می کشد تا آمریکایی ها عادت تماشای فیلم های غیرهالیوودی در خود پرورش دهند.
ندیدن فیلم های کشورهای دیگر
منتقدان اضافه می کنند که با ترغیب نکردن آمریکایی ها برای دیدن فیلم هایی که در کشورهای دیگر ساخته می شود،صنعت فیلم ایالات متحده آمریکایی ها را از جنبه های مهم فرهنگ جهانی جدا می سازد، آنها می گویند ما در یک زمان زندگی می کنیم و وقتی تجارت جهانی است، آمریکایی ها(مخصوصا افراد جوان)باید قادر به درک نقطه نظرات مردمان دیگر جهان نیز باشند.
تماشای فیلم های کشورهای دیگر می تواند کمک شایانی در ایجاد این درک بکند ولی آنها می گویند آنتی ویروس های صنعت فیلم ایالات متحده ضدمولد در اینباره هستند.
استعمار فرهنگی :
دیگر انتقاد شدیدی که علیه صنعت فیلم هالیوود می شود این است که مرزی از استعمار فرهنگی آمریکا را نشان می دهد،همانطور که در فصل4 ذکر کردیم ،استعمار فرهنگی فرایندی است که طی آن محتوای رسانه یک جامعه مسلط(در اینجا یعنی ایالات متحده)مردم دیگر جوامع را با ارزش ها و عقایدی که متعلق به جامعه آنها نیست، احاطه می کند.این ارزش ها و عقاید در محتوا بازتاب می یابد و معمولا از منافع جامعه مسلط حمایت می کنند.
همانطور که شما هم متوجه هستید،این استثمار فرهنگی از برخی جهات تصویر معکوسی از کاهش تنوع فرهنگی است.اخلاقیات رسانه و صنعت سینما
عدم وجود تنوع فرهنگی درفیلم ها
نگرانی بخاطر عدم وجود تنوع فرهنگی درفیلم ها حاکی از آن است که جامعه ایالات متحده متضرر می شود ،در مقابل دغدغه بخاطر استعمار فرهنگی حاکی از آن است که کمپانی های آمریکایی به فرهنگ های دیگر آسیب می رسانند.
کمپانی ها این کارها را بواسطه نمایش تجربیات فرهنگی محلی در رسانه با ضوابط و فرمول هالیوود انجام می دهند و بحث ها نیز ادامه می یابند.
منتقدان ابراز می کنند که این استعمار فرهنگی بواسطه ایجاد بازارهایی برای اجناس مشتریان آمریکاییان،به تجارت آنها کمک می کند.
فیلم سازی در ایالات متحده تجارت بزرگی است(در واقع سرگرمی فیلمی از همه نوع برای تلویزیون و ویدیو خانگی و نیزسینماها وجود دارد که یکی از صادرات مهم آمریکا است).
در عین حال ،منتقدان می گویند این کار فرهنگ های محلی را از بین می برد چون این فرهنگ ها نمی توانند با زرق و برق بازاریابی ایالات متحده رقابت کنند.
پیامدهای تمرکز صنعت فیلم ایالات متحده
یکی از پیامدهای تمرکز صنعت فیلم ایالات متحده روی بازارهای بین المللی در سال های اخیر با توسط افراد ارشد برای فیلم های کوتاه و بیشتر ادبی انجام تحقیق شده است که مربوط به مخاطبان نسبتا فرهیخته در دنیا است.
شرکت های مختلطی که به دسته بندی یا بخش هایی مثل میراماکس،فاکس سرچلایت و سانی کلاسیک تقسیم شده اند این فیلم ها را اداره می کنند.
شاید شما تصور کنید منتقدان و فیلم سازان در دیگر کشورهای جهان از این پیشرفت راضی و خشنود باشند ولی مشکل این است که تاکنون فقط تعداد کمی از فیلم هایی که این بخش ها یا دسته بندی ها و دیگران انتخاب می کنند ،تصویرهای انگلیسی زبان از ایالات متحده ،انگلستان ،استرالیا یا زلاندنودارند.
مدیران توزیع با ناکامی اظهار کردند که مخاطبان آمریکایی هنوزهم بیشترین مخاطبان سینما هستند و علاقه ای ندارند که فیلم های دوبله شده یا زیرنویس دار تماشا کنند.
در نتیجه حتی کمپانی های اروپایی فیلم به سمت ساخت فیلم به زبان انگلیسی رفته اند و آنها را برای کشورهای غیرانگلیسی زبان زیرنویس می کنند .
منتقدان می گویند آمریکایی ها حتی دنیای فیلم هنری را نیز به استعمار خود درآورده اند.
منتقدان اشاره کردند که به دلیل اعمال استعمار فرهنگی، افراد سرکرده سینما به موفقیت جهانی رسیده اند ، آنها می گویند قدرت بین المللی افراد سرکرده سینما ، فیلم های ایالات متحده را در گیشه های بسیاری از کشورهای جهان مسلط و غالب کرده است.
درست است که چندین شرکت مختلط که صاحب استودیو هستند مثل سانی آمریکایی نیستند ولی فیلم سازی آنها بیشتر برپایه جهان بینی ایالات متحده و ایالات متحده کنونی است.بعلاوه منتقدان اضافه می کنند که محبوبیت فیلم های ایالات متحده صرفا قسمت بالای یک کوه یخ عظیم است.
در زیر رهنمون های شرکت های مختلط چندرسانه ای قدرتمند،محصولات سینمایی ایالات متحده همه ی چاپ ها و رسانه های الکترونیک را دربرگرفته است مثل اینکه ستارگان فیلم ایالات متحده در سرتاسر دنیا محبوب تر هستند.و اینکه روش زندگی که ایالات متحده در فیلم ها نمایش می دهد(با روحیه سودجویی قوی خود،بدون حساسیت های محیطی و تمایل به لذت های آنی و گذرا)برای جوانان کل دنیا جذابیت دارد.
این تعجب ندارد که حامیان هالیوود این دیدگاه نقش خودشان را در فرهنگ جهانی رد می کنند و می گویند که هالیوود به عنوان پیامدجهانی بدست آمده ی صنعت فیلم، کارگران و خدمتگذاران زیادی برای خود بکار می گیرد ،آنها اضافه کردند که بسیاری از کشورها از فیلم سازان محلی حمایت می کنند و آنها را ترغیب می کنند فیلم هایی بسازند که جوامع خودشان را بازتاب کند آنها می گویند این گناه صنعت فیلم ایالات متحده نیست که مردم فیلم های هالیوودی را بیشتر از انواع دیگر فیلم ها دوست دارند.
مدافعان هالیوود
مدافعان هالیوود نیز استدلال می کنند که مردم دنیا فیلم های ایالات متحده را دوست دارند چون این فیلم ها داستان فیلمی خوبی دارند و در کیفیت خوبی هستند و نیز می گویند که این موضوع از این باور که مردم دیگر کشورها نیز فیلم ها را به روش مخاطبان آمریکایی می بینند حمایت می کند ،مخاطبان آمریکایی نیز ممکن است آنچه از دیدگاه های فرهنگ خودشان در فیلم ها را می ببینند بپذیرند یا رد کنند ،آنها حتی ممکن است درک کاملا متفاوتی از داستان ها داشته باشند چون فیلم ها با دیدگاه های فرهنگی مختلفی به نظر مخاطبان می رسد.
این موضوع بحثی نیست که کنار گذاشته شود و درواقع ممکن است به عنوان شرکت های
مختلط رسانه ای پرسروصدا شود و استفاده انها را از فیلم سازی هالیوودی در مزایده های
آنها برای ایجاد محتوای جهانی و مزیت گیری از همگرایی دیجیتال افزایش دهد .شما کجا از این مسایل حمایت می کنید و چرا؟
# اخلاقیات رسانه و صنعت سینما